نام رمان : بچههای موسی
نویسنده : زهرازرجام
ژانر : اجتماعی،عاشقانه
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : بدون ویراستاری
تعداد صفحات کتاب : 453 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 215
رمان بچههای موسی رمانی اجتماعی و عاشقانه که زندگی یک خانواده ساده و پر جمعیت را به تصویر می کشد.
رمان بچههای موسی
خلاصه:
اتفاق غیر منتظرهای آرامش خانواده پرجمعیت فقیر را برهم میزند، موسی پدرِ خانواده قادر به کنترل فرزندان خود نیست. نورا آخرین فرزند موسی که کم شنواست، روایت گر این داستان میشود.
.
مقدمه:
من میگم:
تو کوچه و پس کوچه های این شهر
زیر سقف هر خونه ای
که بی تفاوت ازش عبور میکنیم
یه داستانی شنیده نشدهای وجود داره
که مثله راز تو قلب آدمهای اون خونه
تا آخرین نفس باقی میمونه
و با رفتن اون آدمها
برای همیشه دفن میشه..
شاید اگه روزی قلمی برای نوشتنش به نگارش دربیاد
فقط خدا میدونه اون روز چه اتفاقی میافته..
.
قسمتی از متن رمان بچههای موسی :
بابا متفکر دستش رو به پشتِ شونش میرسونه کتفش رو محکم میخارونه، باخستگی خمیازهای که میکشه دوباره سر روی مُتکای سُرخ مخملیش میذاره و اروم زیر لب میگه:
– بگیر بخواب باباجان دیر وقته، با این نره غول بیابونی دهن به دهن نذار، میبینی که آدم نیست.
سهراب پوززخندصدادارمیزنه، انتهای سیبیلش رو میچرخونه:
– زِکی، اینو باش، این همه از ابرو شرف و ناموس گفتم؛ کَکِش نگزید که هیچ، تازه گرفت خوابید، آخه که چقدر تو دریا دلی مَرد؟!
حوریه با افتخار سربلند میکنه و با کنایه میگـه:
– خوردی؟ حالا هستش رو تف کن بیرون؛ بیا بر جلو چشمهام اینجوری نشین. زَهرَم میترکه تبخال میزنم!
مامان با سینی استیل توی دستش نفس نفس زنان از پلهها بالا میاد:
– چه خبرتونه نصفه شبی؟ صداتون کل محل رو برداشته؛ ببینم میخوایین مردم رو تماشا بدین؟!
سهراب دستش رو دراز میکنه و از توی سینی پارچ شربت آب لیمو رو برمیداره و یک نفس سر میکشه و با کمی تاخیر میگـه:
– دست مریزاد حوا خانم با این دختر تربیت کردنت!
مامان عصبی چشم غرهای بهش میره:
– فعلا
.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
جز بهترین رمان هایی که خوندمهه.تاکید میکنم حتما بخونید.رمان شگفت انگیزی بود.انقدر قلم نویستده خوب بود که تا اخرشو با لذت خوندم
واقعا عالی وبی نقص کیف کردم خیلی انگار باهاشون زندگی میکردی
خسته نباشید .واقعا رمان خوبی بود .لوس نبود و واقعا روند خوبی داشت .بااینکه خیلی هیجان اگیز نبود اما نمیشد ولش کرد و ادم رو راجع به ادامه اش کنجکاو بود
عالیییییی
خسته نباشد میگم بهت نویسنده عزیز
واقعا کیف کردم.
رمانی که یه زندگی واقعی رو و به دور از کلیشه مطرح کرد
پیشنهاد میشه.
بازم خسته نباشید نویسنده گرامی