. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان جنون آبی

انتشار توسط shadan
۳۰ خرداد ۱۴۰۰

نام رمان : جنون آبی

نویسنده : mah dokht

ژانر : اجتماعی ، عاشقانه

سطح رمان : نیمه حرفه ای

ویراستاران : mah dokht

تعداد صفحات کتاب : 351 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 174

Rate this post
مطالعه/دانلود کتاب
رمان جنون آبی
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

رمان جنون آبی روزمرگی های زندگی، روانپزشکی را روایت می کند که درگیر مشکلات زندگی یک دختر در خانواده ای متعصب شده است. مسائل و درگیری های زندگی این دختر شاید برای هر دختری که خانه اش محفل امن او نشد آشنا به نظر بیاید!

رمان جنون آبی روزمرگی های زندگی، روانپزشکی را روایت می کند که درگیر مشکلات زندگی یک دختر در خانواده ای متعصب شده است. مسائل و درگیری های زندگی این دختر شاید برای هر دختری که خانه اش محفل امن او نشد آشنا به نظر بیاید!

رمان جنون آبی

رمان جنون آبی

خلاصه :
به یاد آن روزها قصه را روایت می کنم!
من، پزشکی که در میان مداوا هایم قدم در راهی بی بازگشت گذاشتم.
سر این قصه دراز است و حوادث بسیار…
و درپی آنم که بدانم مسببان پنهانی آن رنج آشکار چه کسانی بودند؟ که دختری را از آرزویش، چون مادری از فرزند جدا کردند و به جرم بیهودگی با او دشمن شدند… گـ ـناه او کوچک اماجرمش به بزرگی یک طناب دار است!
روایت ما محدود به آسایشگاهیست به وسعت یک جهان… و دختری از که از قلب خانواده به قعر جامعه ای تاریک می افتد.

(کیا، روانشناسی ست که در یک آسایشگاه روانی مشغول به کار است. او، با ورود بیماری به آسایشگاه که سرگذشت عجیب و معماگونه ای دارد و جرم بزرگی که به دوش می کشد، علاقه مند به قصه اش می شود. اکنون سرگذشت عجین شده ی این پزشک و بیمار، از زبان کیا روایت می شود).

.

قسمتی از متن رمان جنون آبی :

– اینجا چه‌خبره؟!
صدای بلندم، به تمام شلوغی ها خاتمه بخشید.
سه‌پرستار، با مقنعه‌های مشکی‌رنگ، دورتادور دختری که رو تخت نشسته بود ایستاده بودند و چون ماموران عذاب او را وادار به پوشیدن لباس مخصوص آسایشگاه می‌کردند.
لباسی، که قطعیت حکم دیوانگی‌اش بود!
هرسه، با شنیدن صدایم دست از کار کشیدند. چشم به‌من دوختند که باخشم در چهار چوب در ایستاده بودم و نگاهشان می‌کردم.
بلافاصله یکی از آن‌ها درحالی که از شدت درگیری با آن دختر، نفس‌نفس می‌زد با چهره‌ای برافروخته، نالید:
– نمی‌پوشه!
ابروان کشیده و کم پشتم را درهم‌گره زدم. بدون آنکه از

.

Rate this post

پرسش و پاسخ، نظر

یک پاسخ به “رمان جنون آبی”

  1. آزیتا، گفت:

    خیلی خوب بود خوشم اومد ممنون از نویسنده عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت