. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان کوتاه نمایش وحشت

انتشار توسط shadan
۱۳ تیر ۱۳۹۹

نام رمان : نمایش وحشت

نویسنده : *بانو بهار*

ژانر : معمایی، ترسناک

سطح رمان : عادی

ویراستاران : zahra74m

تعداد صفحات کتاب : 73 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 2,153

Rate this post
مطالعه/دانلود کتاب
رمان نمایش وحشت
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

روایت این داستان در یک سیرک غیر عادی شکل می گیره که چهار دوست نوجوون رو که برای تفریح به سیرک رفته بودند، درگیر اتفاقای ترسناکی میکنه.

رمان کوتاه نمایش وحشت روایت این داستان در یک سیرک غیر عادی شکل می گیره که چهار دوست نوجوون رو که برای تفریح به سیرک رفته بودند، درگیر اتفاقای ترسناکی میکنه.

رمان نمایش وحشت

رمان نمایش وحشت

خلاصه:

رمان درمورد چهار دوسته در شبی که اون‌ها به سیرک بزرگ و تفریحی میرن، خیلی زود متوجه میشن وارد یه سیرک عجیب‌غریب شدن؛ جایی که باید برای بقای خود تلاش کنن.

مرحله‌های مختلفی پیش روی اون‌ها قرار می‌گیره. مرحله‌هایی که هر کدوم بوی مرگ میدن. اون هم درست در زمانی که یه عده‌ سرمایه‌دار اون‌ها رو نگاه می‌کنن

و روی این موضوع که چه کسی می‌تونه از سیرک جون سالم به در ببره، شرط‌بندی می‌کنن.

میدان نبرد را ترک مکن که چیزی بر سودت تمام نخواهد شد.
فقط کمی صبر کافیست.
با من مبارزه کن!
ن.م: *بانو بهار*

.

چند جمله‌ی کوتاه:
چشمانت را ببند.
آری! من همان ترس هستم.
از من فرار نکن که بیشتر در روح و جانت نفوذ خواهم کرد.
من سیاهی مطلق هستم.
من زخم‌هایی بر تن و افکار و جانت هستم.
از من نترس! بلکه با من مبارزه کن.
من تسلیم تو خواهم شد؛ اما من همیشه در گوشه و کنار تو و افکارت زنده‌ام.
میدان نبرد را ترک مکن که چیزی بر سودت تمام نخواهد شد.
فقط کمی صبر کافیست.
با من مبارزه کن!
ن.م: *بانو بهار*

.

قسمتی از متن رمان کوتاه نمایش وحشت :

اون مرد بازی رو باخته و حالا تنها بازنده‌ی این جمعه. همه‌چی رو از دست داده؛ حتی زندگیش رو. با سری پایین‌افتاده و قلبی شکسته، چهارزانو روی آسفالت خیابون نشسته. دست‌هاش از پشت‌سر با طناب محکمی به همدیگه بسته شدن. هوا تاریکِ تاریکه و تنها منبع نور هلال نصفه‌ی ماهه. هشت نفر دور مرد بازنده جمع شدن و یکی از اون‌ها که برنده خطابش می‌کنن، جدا از بقیه با اسلحه‌ای که توی دستش به چشم می‌خوره،

Rate this post

پرسش و پاسخ، نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت