نام رمان : گردون
نویسنده : Fatemeh-D
ژانر : تاريخي، عاشقانه
ویراستاران : Behtina
تعداد صفحات کتاب : 273 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 16,080
داستان زندگی جوانی زخم خورده به جرم بی گناهی
خلاصه:
آدرین جوانی زخمخورده است. یک زخم نه، هزاران زخم بر روی قلبش خودنمایی میکند؛ آن هم به جرم بیگناهیاش. او برای انتقام همراه دوستانش روانه سرزمین پارت میشود؛ چراکه «خون پارتی» را مسبب دردهایش میداند؛ اما امان از بازی گردون که عاشقانه، دل و دین میرباید.
.
منابع:
دانشنامه اینترنتی ویکی پدیا
کتاب تاریخ ایران قبل از اسلام (ایران قدیم) نوشته حسن پیرنیا (مشیرالدوله)
گردون (به قلم فاطمه دشتی)
.
مقدمه:
جوانی نزد پروردگارش شکوه کرد:
«از چه ما در چرخ گردون پایینیم و مهتران بالا؟
از چه این سو ظلم و جور، آنجا جلال؟
از چه من خدمتگزار، او بینیاز؟
از چه من برده، او در مقام؟
از چه ما در ناامیدی ماندهایم؟
وز همه اُمّیدها دست شستهایم؟
پس چرا آنان نمیبینند مرا؟
و تو را، و یکی درمانده را؟
پس چرا آوارهی غمها بشد این سینهام؟
پس چرا دوستی یار حرام شد بر دلم؟
پس کجاست؟ کو مهر و عدل؟
پس چرا عاشقی را نبایستی بکرد؟»
جوان آهی بکشید و زبان باز کرد:
«از چه این دل خون بشد پروردگار؟
وان یکی دوست، جزایم را بداد؟
جزای نشناختنت ای کریم!
سزای او بود یا این حقیر؟»
پشیمان شد در دلش، لب گشود و گفت:
«ببخشم ای اهورا مزدای من!
دلم خون است ز این تبعیضها
پس چرا من دانلود رمان عاشقانه نبودم بر فراز؟
پس چرا رومیان نبُدند در قعر چاه؟»
خداوند با آرامشی پاسخ داد:
«غمگین مباش. میگردد.»
جوان سر بالا برد. با شوق بپرسید:
«یعنی خوشبختی در راه است؟»
خداوند بخندید و پاسخ داد:
«نه جانم. خوشبختی خود راه است.
اما یادت نرود ای بندهام!
این چرخ میگردد. و تو هم،
باز خواهی گشت، به شروعش؛
پس دردانه خلقتم
صیقل خور؛ همچون جواهران.
جلا یاب؛ همچون یاقوت و الماس.
محکم شو بیشتر از پولاد؛
پس بازگرد به من.
بازگرد به خاک.
پاکتر از نور،
زلالتر از آب.»
.
قسمتی از رمان :
چشمان درشتش در میان دودهای آتشفشان میدرخشید و چهرهاش را خوفانگیز میساخت. خشمی بیسابقه
در چهرهاش نمایان شده بود. تیز و برنده به چشمان آدرین* خیره گشته بود. آدرین نگاهی به او انداخت. همچون دیگر
رومیان توگایی* سپید بر تن داشت. آدرین پوزخندی زد. به راستی او همان پسر مهربان و خوشبیان پیشین بود؟ از میان لبهایی که در گذشته میعادگاه لبخند بود، غرشهای سهمگینی بیرون میآمد. صدای آدرین طنینانداز کوه وزوو* شد:
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
عالی بود
در پاسخ به حرف سونیا خانم ذکر می کنم. چون هر چی دکمه ی پاسخ رو زدم نیاورد.
اول این که خوشحالم نظر مثبتی به رمانم داشتید و این باعث افتخارمه.
ولی در مورد انتقادتون فکر می کنم دچار سوءتفاهم شدید و من نتونستم منظورم رو خوب برسونم. رفتار ناجوانمردانه ی رومی ها با آدرین به خاطر بد بودن رابطه شون با پارتی ها نبوده. بلکه به خاطر “برده” و “بیگانه” بودنش باهاش بد رفتاری داشتن و علت کینه ی آدرین هم که مشخصه. اگه دقت کنید باقی رومی ها مثل هادریان و آنتونیوس اون قدرا هم نسبت به پارتی ها بد نبودن. فقط به خاطر تفاوت فرهنگ، کمی حس نامساعدی نسبت به اونا داشتن.
در مورد حجاب هم… پوشش اشکانی ها هم خوب بوده. من نمی خواستم حدود پوشش رو نشون بدم که بیام از زرتشتی ها استفاده کنم. فقط می خواستم بگم که غنی ترین فرهنگ ها دارای پوشش مقبولی هستن.
ببخشید بابت پر حرفی هام.
رمان خوبی بود .بخسته نباشید به نویسنده محترم .باید بگم از نظر تاریخی دیدگاه رومی ها به پارتی ها تااون حد شما نوشتید منفی نبوده.دوماینکه بهتر بود برای دفای از حجاب از خود ایین زرتشتی استفاده می کردید که حجابشکامله
عالی بود
من که دوسش داشتم
ولی آخرش غمگین بود، نباید این بلاها سر آدرین می اومد
رمان خیلی قشنگی بود ولی اشکانیان قبل از اسلام بودند ایرانیها به خاط علاقه عشقی که به حضرت محمد(ص)داشتند اسم قشنگ ترین گل شون رو میذارن محمدی پس قبل از اسلام زمان اشکانیان اسم این گل یه چیز دیگه بوده ول محمدی نبوده
سلام عزیزم. خیلی خوشحالم که رمانم مورد پسندت بوده. در مورد گل محمدی حتما حق با توست. حتی گل داوودی هم حتما اسم دیگه ای در دوران باستان داشته. اما مشکل اینه که این اطلاعات رو نمی شه پیدا کرد. منو ببخش تا حد توانم سعی کردم درست بنویسم.
سلام نگاه جون منم همین طور ثبت نام کردم اما ایمیل برای فعالسازی دریافت نکردم نام کاربری هم آیا گلی هست
سلام عزیزم همچین نامی در سیستم ثبت نشد دوباره امتحان کنید
این رمان عالیه!
به کسایی که رمان تاریخی دوست دارن و می خونن، پیشنهادش می کنم!
سلام و ممنون بابت رمان های خوبی که میگذارید. میخاستم بپرسم رمان جلد دوم این گروه خشن دیگه نوشت نمیشه؟
سلام میدونم نباید مشکلمو اینجا بگم ولی خب گیج شدم راهنمایی کنین لطفا من خواستم یکی از رمان های انلاین رو بخونم گفت اول عضو شو الان که عضو شدم میگه باید تشکر کنی تا بتونی بخونی من کل صفحه رو بالا پایین کردم اصلا دکمه تشکرش کجاشه من ندیدم قاطی کردم شاید عضویتم کامل نشده نمیدونم والا میشه راهنماییم کنین
سلام عزیزم نام کاربریت چیه؟
زیر هرپست گزینه تشکر هست اون رو انتخاب کن
سلام نگاه جان ببخشید من تو انجمن ثبت نام کردم, ولی ایمیل فعال سازی دریافت نکردم الان چیکار باید بکنم☹?..
سلام. نام کاربری شما چیه؟
رمان خوب و جالبیه
با موضوع جدید
با تچکر از نویسنده