نام رمان : همین که حال من خوش نیست
نویسنده : رها امیری
ژانر : اجتماعی، عاشقانه
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : بدون ویراستاری
تعداد صفحات کتاب : 690صفحه پرنیان،200 صفحه پی دی اف
تعداد دانلود : 24,986
داستان در مورد زوجی هست که بخاطر یه سری مشکلات از هم جدا شدند ولی بعد از چند سال دوباره همدیگر رو میبند و قرار میشه…
خلاصه:
گلسا کاویان بعد از چهار سال دوری از شوهرش برمی گرده.بر می گرده تا اشتاباهاتش رو جبران کنه و چیزهایی رو که باخته رو دوباره بدست بیاره.
داستان فلش بک هایی به گذشته داره و توی این فلش بک ها همه چیز روشن میشه…پایان خوش
.
قسمتی از داستان
ساعت مچی ام را نگاه می کنم…گوشی داخل کیفم مرتب می لرزد دلم تنهایی می خواهد ویک خلوت! کلید را داخل در می چرخانم وپا به خلوتم می گذارم.داخل اتاق خواب که می شوم کیفم را روی تخت پرت می کنم. کم نیاورده ام فقط گذشته وتمام خاطراتش برای دیوانه کردنم هجوم اورده اند.صدای تلفن که میپیچد تنم را به تخت میسپارم.
-گلسا بچه بازی در نیار برگرد خونه!… لحنش کمی ارامتر می شود
– میدونم ناراحتی …
دکمه های کت شلوار تنم را هم جدا می کنم نگاهم را به سقف گچ کاری شده می دوزم
-بابا بفهمه خونه گرفتی ساکت نمیشینه…یک ساله به تهران رفت وامد داری مارو ادم هم حساب نکردی حداقل یه خبر بدی…بعد این همه مدت اومدی دیگه خون به دلش نکن…
“پدرم!حتی بامن حرف هم نمی زند”
-مثل گذشته نیست گلسا پیر شده…
اولین دکمه بلوز سفید زیر کت را جدا می کنم
-دیگه اومن مرد قدیم نیست
بالحن بی جانتری می گوید
-اذیتش نکن…دیگه تحمل تنش های جدید رو نداره…
صدای بوق که میپیچد به سمت چپ غلت می زنم دستم را به هوایش روی صافی و نرمی تخت می کشم چشمانم را میبندم ویادم می اید” من فرزند خوبی برای پدرم نبودم” یک دم را به هوای بوی تنش به ریه هایم می فرستم شاید که رایحه ی تنش بینی ام را نوازش کند”چه خیال خامی!” حسرت زده نفسم را بیرون می فرستم…
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام و تشکر از نویسنده عزیز
بنظر من رمان بسیار زیبایی بود من دوبار این رمان رو خوندم و واقعا لذت بردم اما نمیدونم چرا اینقد مورد بی مهری قرار گرفته و لایکش کمه!!!
در کل از خانوم امیری بخاطر قلم زیباشون و نگاه عزیز به خاطر زحماتشون تشکر میکنم
سلام .رمان قشنگی بود ولی یه ایراداتی داشت با نظره سلماز جان کاملا موافقم و یه سری مشکلات نگارشی هم داشت این که آخر خیلی از جمله های خبری علامت سوال بود باعث میشد با لحن اشتباهی بخونی و برگردی تا دوباره اصلاحش کنی
سلام رها خاتوم گل .دست شما بابت نگارش رمان درد نکنه .زیبا بود.فقط یه قسمتهاییش مبهم بود مثل رابطه آرش و گلسا بعد از ازدواج گلسا و موضوع وکالتنامه گلسا به آرش یا نبود دو هفته ایه فرزاد صالح .ولی در کل رمان خوبی بود.نگارش عالی داشت .
قشنگ بود.مرسیییی.????
حتما بخونین محشره
رمان قشنگی بود من خوشم اومد
نویسنده ی گلش خسته نباشه
رمان قشنگی بود ممنون از نویسنده.حتما بخونید
Slm ,mn nmitoonm roman haro dl kinm asan chizi nmiad k dl konm mishe komak konid?=(
دوباره چک کن درسش کردم
در حد یه کلکه محشررررررررررر
مرسی از نگاه جون
خواهش میکنم عزیزم
سلام خسته نباشی گلم….رمانی که برات به صورت ورد بفرستیم…سانسور می کنی میذاری؟؟مثه رمانای اخیر نودهشتیا؟؟؟؟
سلام…سلامت باشی…در حد ب* وسه و آغوش موردی نداره اما اگه بری تو جزییات مسایل+18 یا گذاشته نمیشه یا اگه مایل هستین اون قسمت ها رو خودتون تغییرمیدین وگذاشته میشه