نام رمان : همنشین صخره ها
نویسنده : مهلا توانا(رویای من )
ژانر : عاشقانه.اجتماعی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : nilofar.gh
تعداد صفحات کتاب : 294 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 28,692
حادثه میتواند یک معجزه باشد. آرام، دختر قصه قدرت تکلمش را از دست داده و بنا به دلایلی با خانوادهی عمویش زندگی میکند؛ اما مجبور میشود آنجا را هم ترک کند
خلاصه:
زندگی ممکن است تلخ باشد، تلختر از زهر! فقط کافیست یک معجزه رخ دهد،
همان معجزه برای شیرین شدن کافی است. قصهی ما هم ممکن است تلخ باشد، برخلاف روتین این روزها؛
اما حادثهها همیشه تلخ نیستند، حادثه میتواند یک معجزه باشد.
آرام، دختر قصه قدرت تکلمش را از دست داده و بنا به دلایلی با خانوادهی عمویش زندگی میکند؛ اما مجبور میشود آنجا را هم ترک کند. غافل از اینکه چه خطرهایی او را تهدید میکند، تصمیم به فرار میگیرد و…
همنشین میشوم با صخرهها، با انسانهایی از جنس سنگ، سخت و محکم.
و چه بیهوده است تلاشهای دریا که خود را به صخرهها میکوبد برای نرمکردنشان.
.
مقدمه:
همنشین میشوم با صخرهها، با قلبهایی از جنس سنگ، سخت و محکم؛ خالی از احساس مثل صخرههای
قطبی که همیشه یخ زدهاند. همچون کوههایی که هیچگاه نمیریزند و در میان قلبهایی از جنس صخره، سخت
و محکم، دختریاست ازجنس دریا، پاک و زلال. دست تقدیرش رقم خورده که میان صخرهها اسیر باشد تا بر صورتش
سیلی بزنند. نامهربانیهای صخره، از لطافت دریا چیزی کم نمیکند و او همیشه با قلب بزرگ و دریاییاش به زندگی
ادامه میدهد.
.
سخن نویسنده:
خوانندگان عزیز، این رو نه فقط به خاطر کتاب خودم، بلکه به خاطر تمام نویسندگانی که زحمت میکشن و رمان خودشون
رو به صورت رایگان در اختیار شما قرار میدن عرض میکنم، لطفا از نقدهای تند بپرهیزید و اگر نقدی هست لطیف و سازنده باشه. با تشکر.
این رمان ممکنه کمی تلخ باشه؛ اما بسیاری از اتفاقهای اون واقعیه و ما به وفور در جامعهمون میبینیم. ممکنه روندش
کمی آروم باشه؛ اما با حال و هوای داستان سازگاره.
امیدوارم تا پایان مطالعه کنید و لذت ببرید.
یاحق
.
قسمتی از داستان:
با دهانی نیمهباز فقط نگاهش میکردم، این مرد چهقدر مرا شگفتزده میکرد. دلم میخواست جلویش زانو بزنم،
دلم میخواست جلوی این مرد بشکنم و غرورم له شود؛ چرا که این آدم آنقدر بزرگ است که برایم تبدیل به یک بت شده است. فراتر از آنچه که در موردش فکر میکردم، فراتر از تصورم. شاید انسان بود، شاید هم یک موجود دیگر، هرچه میخواست
باشد؛ من با تمام وجود دوستش داشتم. حتی اگر دورترین ستاره بود، دست نیافتنیترین خواستهام بود. او هم یک صخره
بود؛ محکم و فتحنشدنی. دلم میخواست مانند دریا محکم به این صخره برخورد کنم و مقابلش فرو ریزم تا دیگر چیزی از
من باقی نماند و او تمام من شود.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
[…] دانلود رمان همنشین صخره ها ویژه نگاه دانلود– سورن خوبی؟بدون اینکه برگردم، به سقف خیره شدم و با پوزخند گفتم:– خیلی وقته حالم خوبه. مگه نمیبینید؟صدای آهش رو شنیدم و پشتبندش، صدای قدمهای آرومش رو که از اتاق بیرون زد.دست لرزونم رو به صورتم کشیدم. نفسم بهسختی بالا میاومد.کتم رو صاف کردم و با قدمهایی آروم اما محکم از اتاق بیرون زدم. تا پا روی پاگرد گذاشتم، فرزاد جلوی روم سبز شد و با تردید پرسید:– آقا حالتون خوبه؟ […]
سلام
مقدم رو با یه نکته از نظر خودم خنده دار شروع میکنم!
اون قسمتی که نریمان برای اینکه لج آرام رو دربیاره با خدمتکاراش راجب سر کردن باهاش صحبت میکرد چون داشتم تصور میکردم برام خنده دار بود :))
و اما نقد اصلی:به نظر شایسته میاد اگه بگیم رمان شما دو قسمت داشت . یکی از ابتدا تا قسمتی که سوگل و آرام میرن کیش و نیمه دوم از اون قسمت به بعد که نیمه دوم واقعا خوب بود و بسیار متفاوت با رمانای دیگه هم خونه ای و چون قابل پیش بینی نبود و طبیعی بود منو علی رغم اینکه تقریبا آدم سخت گیری ام به خودش جذب کرد و کاش نیمه اول هم به خوبی نیمه دوم بود و این خوبی نیمه دوم منو وادار میکنه که از بسیاری از قسمتای مورد نقد ، چشم پوشی کنم.
ولی ای کاش دلایل موضوعات مختلف مثل فرار آرام از خونه عموش ، سکته عموش ، قتل پدر و مادرش و قاتل اون ها ، قضیه عقیم شدنش و … معلوم می شد و یا اگه اشاره ای به بعضیاشون شد دلایل منطقی تر و قابل باور تر بودن … ولی در کل ممنونم رمان خوبی بود
توصیه میکنم بیشتر از اینکه توصیف کنید روی مکالمه ها تمرکز کنید چرا که به نظر میرسه تو قسمت مکالمه قوی ترید و از توضیحات غیر لازم ، تکراری ، کلیشه ای و اغراق زاید بپرهیزید و رساتر پیام رو برسونید
در آخر به عنوان خواننده رمانتون ، از وقتی که روی نوشتن این رمان گذاشتید تشکر میکنم
به امید موفقیت روزافزون
یاحق
سلام خیلی ممنون از شما و نقد زیباتون فقط در مورد موضوعاتی که گفتین روشن نشده…فرار آرام که مشخص بود دیگه، آزار های خانواده عموش اینکه با وجود اون همه پولی که آرام داشت باهاش مثل خدمتکار رفتار می کردن ! سکته عموش هم که به خاطر این بود که اون همه پولش یک شبه به فنا رفت و ورشکست کرد، عقیم شدن آرام هم به خاطر ضربه های نریمان بود…ولی رد شدن سریع من از این مسائل و کوتاه بیان شدن دلیل هاشون باعث شد فکر کنید روشن نشده و مبهم مونده…
دوست عزیزی که گفتن رمان سبکش قدیمی هست
عزیزم اگر به جلد کتاب یه نگاه بندازی کاملا متوجه خواهی شد که سبک و حال و. هوای رمان به چه صورته! در مورد انتقادهای دیگه تون هم باید عرض کنم رمان رو بادقت مطالعه نکردین در هرصورت ممنون از انتخابتون
سلام
با عرض معذرت اما رمانتون غیر طبیعی به نظر م یرسید.
چرا آرام مثل دیوونه ها وای میستاد تا هرکی هر کاری دوس داره باهاش انجام بده و اراده نداشت. هرچقدر هم آدم بی تفاوت باشه به این راحتی کوتاه نمیاد که. بعدش سوتی های زیادی دادی مثل رفتن نریمان به کیش. اونی که اونهمه بادیگارد داشت چرا تنها رفته بود تا ارام از دستش در بره. یا موقع نماز خوندن گفتی چادر انداخت سرش و خوند، بدون وضو آیا؟؟؟ اگه نریمان تا این حد پست بود چرا برای رسیدن به خواستش التماس میکرد؟ میتونس بجای کتک زدن آرام، به زور بهش نزدیک شه.
آدم حس میکرد فیلم های دهه شصتی هندی رو نگاه میکنه و حس انتقام بهش دست میده.
چرا تا اونموقع رامان نرفت به پلیس خبر بده و چرا آرام سراغی از عموش نگرفت تا بیاد سراغش؟
دیگه دوره حرمسرا و اینا گذشته و کسی خدمتکار تو خونش نگه نمیداره چون والا پولداراش هم تو خرج خودشون موندن دیگه.
یک عاشقانه ی غم انگیز اما پایان خوش!خیلی زیبا بود مرسی از نویسنده و یک دنیا سپاس از انجمن نگاه دانلود به خاطر این رمان های محشری که ارائه میده
این رمان به شدت توصیه میشه
خوب بود اما خیلی دلم گرفت از سختی ها و تحقیر هایی که به این دختر شد خیلی غمگین بود حتی یه شادی هم تو این رمان نبود انتظار داشتم پایانش لااقل خوب باشه اما خیلی یهویی انگار که نویسنده خسته شده باشه تموم شد ولی بازم زحمت کشیده. مرسی از سایت خوبتون
خوب بود اما خیلی دلم گرفت از سختی ها و تحقیر هایی که به این دختر شد خیلی غمگین بود حتی یه شادی هم تو این رمان نبود انتظار داشتم پایانش لااقل خوب باشه اما خیلی یهویی انگار که نویسنده خسته شده باشه تموم شد ولی بازم زحمت کشیده. مرسی از سایت خوبتون
قشنگ بود با موضوع متفاوت
رمان خوبی بود خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز موضوع جالبی داشت و ارزش یبار خوندن داره
فقط اینک حس میکنم میتونستین خیلی بیشتر به رمان بپردازین حتی میتونست بیشتر ادامه داشته باشه ارام قدرت تکلمش بخاطر شوک از دست داد میتونستین ادامش بدین واس به دست اوردن دوباره تکلمش یا حل مشکلات روانی رامان
به هرحال به عنوان رمان اول نویسنده کار خوبی بود خسته نباشید
چقدر عالی پس حتما دانلودش می کنم و میخونم
حس میکردم داشتم فیلم نامه ی کلید اسرار رو میخوندم.
بله زنده موند
فایل Apkمشکل داره دان نمیشه
تست شد و مشکلی دیده نشد.
سلام و خسته نباشید خیلی رمان عالی بودش فقط ی سوالی ک موندش این بود ک ارام اخرش زنده میمونه؟؟
خیلی قشنگ و متفاوت بود واقعا حرف نداشت میخواستم تشکر کنم از نویسنده و اینکه من به شخصه طرفدار پروپاقرص کتاب ها تون شدم
رمامتون رو خوندم اول از همه تشکر میکنم و بعد خواستم بگم رمانتون موضوعش جالب بود اما به مشکلات یه شخص که توانایی کلام ازش سلب شده اگاهی نداشتین ،و اینکه خیلی سریع سر هر اتفاق جدیدی رو هم اوردین بدون دلیل و برهان کافی ،من به عنوان خواننده واقعا نتونستم با شخصیتا ارتباط برقرار کنم ،ولی تا پایان رمانتون رو خوندم ،به امید کارهایی با کلام پخته تر و آگاهتر از شما