. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان معادله احساس

انتشار توسط نگاه
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

نام رمان : معادله احساس

نویسنده : سروش73 و سییما

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

سطح رمان : موفق - پرطرفدار

ویراستاران : Zahraツ، فاطمه صفارزاده

تعداد صفحات کتاب : 516 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 22,589

3.3/5 - (145 امتیاز)
مطالعه/دانلود کتاب
رمان معادله احساس
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

    رمز فايل : www.negahdl.com

    خلاصه کتاب

    رمان معادله احساس روایتی از یک مثلث عشق و دردها و رنج ها را نشان می‌دهد. معادله ای که اینبار نمیتوان از  حساب کتاب ریاضی استفاده کرد و چاره آن فقط حرف دل است

    رمان معادله احساس روایتی از یک مثلث عشق و دردها و رنج ها را نشان می‌دهد. معادله ای که اینبار نمیتوان از  حساب کتاب ریاضی استفاده کرد و چاره آن فقط حرف دل است

    رمان معادله احساس

    رمان معادله احساس

    لینکهای دانلود رمان معادله احساس حذف شد

    .

    دیگر آثار سایت نگاه دانلود :

    رمان سفر در زمان عاشقی ( عروس خدایان ) برای دانلود کلیک کنید

    رمان الماس آبی جلد دوم رمان طلسم آبی برای دانلود کلیک کنید

    رمان فصل تاریکی جلد دوم رمان زاده ی تاریکی برای دانلود کلیک کنید

    3.3/5 - (145 امتیاز)

    پرسش و پاسخ، نظر

    55 پاسخ به “رمان معادله احساس”

    1. Maryam گفت:

      چرا در وقت دانلود با این پیام مواجه میشم
      The resource requested could not be found in this server

    2. زهرا گفت:

      چرا نمیتونم دانلود کنم

    3. alma گفت:

      بسیار بسیار عالییییی
      توصیه میشه شدید
      قلم عالی با موضوعی جذاب و پر کشش

    4. alma گفت:

      رمان بسیار عالییییی پیشنهاد میشه شدید

    5. aysan گفت:

      باسلام وخسته نباشید خدمت نویسنده محترم
      خیلی رمان قشنگی بود .بی صبرانه منتظر کار
      بعدیتون هستم.ممنون از رمان قشنگتون.

    6. Samiye گفت:

      خیلی خیلی زیبا و موضوعی متفاوت وجذاب…مرسی از نویسنده محترم

    7. مهسا گفت:

      به غیر اینکه خیلی طولش داده بودین و اینکه از سریالای جم هم بهره برده بودین می تونم بگم رمان در حد معمول بود اخراش دیگه دلم نمی خواست ادامه بدم اونقدر طولانیش کردین در کل خوب بود

    8. ghabkhatre گفت:

      سلام. خدا قوت
      قلم خیلی خوبی دارید، خیلی خوب مسایل رو شرح دادید. چند راوی بودن باعث میشه خواننده راحت باهاشون ارتباط برقرار کنه.
      همین کامل نبودن شخصیت‌ها با تموم نقاط قوت و ضعفشون باعث باورپذیری سیر رمان شده.
      همه چیز توش مشخص شده بود الا جریان حرام بودن یا نبودن فرهاد و راحله، بهتر بودن این موضوع رو هم بر اساس چیزی که در واقعیت وجود داره مشخص می‌کردید.

    9. Setayesh گفت:

      سلام خسته نباشید ب نظر من خیلی رمان قشنگ و دلنشینی بود. من واقعا دوسش داشتم

    10. Negin گفت:

      من رمانو دوست داشتم خیلى خوب بود

    11. Zahra Totonchi asl گفت:

      با سلام و خسته نباشید
      از خوندن این رمان لذت بردم. چالش هایی که ایجاد می شد ، ذهن خواننده رو درگیر می کرد و خوبیش این بود که پیچیدگی هایی که داشت در عین سادگی بود و کاملا ملموس بود و در جامعه ی ما دیده میشه. واقعا عجب معادله ای که بود که به سختی حل شد. به نسبت رمان های دیگه در دسته ی رمان های خوب قرار می گرفت و بر خلاف دوستان من این تغییر راوی ها رو دوست داشتم و شاید عجیب باشه که بیشتر با راحله هم ذات پنداری کردم. فقط تنها چیزی که به نظرم رسید اینه که با تغییر راوی ها ، لحن تغییر چندانی نمی کرد. اگر خواننده یه خط رو جا می انداخت و نمیخوند که مثلا راوی فرهاده ، نمی فهمید راوی عوض شده.کما اینکه من خودم همچین اشتباهی کردم و بعد از چند خط تازه فهمیدم راوی عوض شده. البته تعدد راوی ها هم به نظرم در این مورد بی تاثیر نبود. در کل کار قوی ای بود و با قلم قوی نوشته شده بود. و نشون می داد که نویسنده توانایی نوشتن در ژانر های مختلف رو داره. با توجه به استقبال از این رمان معلومه که جایگاه خودشو پیدا کرده. امیدوارم موفق باشید.

    12. Zahra khanomi گفت:

      با سلام و یه خسته نباشید حسااابی به نویسنده عزیز این رمان
      تقریبا از زمانی که یادم میاد وقتی اوایل دوره دبیرستانم بود تا به امروز که دانشجوی سال سوم هستم هفته ای حداقل یک رمان رو خوندم چه رمان های معروف به رمان زرد و پی دی اف و چه رمان های چاپی ایرانی و خارجی و ارزشی و همه سبک ها برام محترم اند و همشون صمیمانه دوست دارم
      سطح رمان میشه به جرئت گفت در بین رمان های بسیار موفق دسته بندی میشه و به نظرم مهم ترین علتش همین چند راوی بودنه این داستان هست
      یک خواننده حرفه ای خیلی سخت با رمان هایی که دانای کل دارند ارتباط برقرار میکنه… دونستن احساس و بیان مسائل از زبان شخصیت ها همزاد پنداری با اونها رو صد چندان میکنه
      خیلی لذت بردم از خوندن این داستان و از مواردی بود که همش دوست داشتم زود بخونم ببینم بالاخره قراره چی بشه
      به آقای خواستار عزیز تبریک می‌گم بابت این قلم بسیار روان و در عین حال پیچیده و درگیر کننده
      آینده بسیار درخشانی تو نویسندگی در شما دیده میشه
      امیدوارم کاستی های هرچند کم این رمان تو رمان های بعدیتون دیده نشه و روز به روز موفق و موفق تر باشید
      چند تا نکته رو احساس میکنم جا داره بگم
      اول اینکه دوست داشتم پریسا یار گرمابه راحله میموند یا حداقل انقد ناگهانی از داستان حذف نمیشد
      دوم اینکه زنده بودن داریوش و برگشتش خیلی برام باور پذیر نبود و خیلی با این قسمت ماجرا همزاد پنداری نکردم، کاش جور باورپذیر تری داریوش رو به ماجرا برمیگردوندید
      سوم اینکه گاهی راحله واقعا رفتار های رو مخی داشت کاشکی یکم کمتر میشد
      و چهارم ممنونم بابت اینکه آنقدر زیبا ریا رو تو قسمت های سفر لندن خانواده ها به تصویر کشیده بودید واقعا لذت بردم
      باز هم سپاس از همه عوامل رمان زیبای معادله احساس

    13. سییما گفت:

      سلام از همه ی دوستان عزیزم ممنونم که همراهیمون کردند در طول نگارش و حالا که رمان اومده برای دانلود
      نظرات همه محترمه و قابل. شاید حرف یه سری دوستان به مذاقمون خوش نیاد،اما تا جایی که هدف مشخصه محترمه، وقتی هدف یک فرد از نظر دادن و نقد کردن تغیر میکنه احترامش رو از دست میده.
      انشالله دوستان باز هم با نقد های سازندشون به قلم من و علیرضا کمک کنند.

    14. Delaram گفت:

      سلام خسته نباشین نویسنده عزیز رمان خوبی بود وخیلی ازدغدغه های جامعه رو بیان کرده بود من رمانو دوس داشتم توصیه میکنم بقیم بخونن

    15. زری گفت:

      متن روان و سلیس بود..ممنون از کار قوی و فوق العادتون…ادم و جذب میکرد.واقعا دست مریزاد.

    16. *bab&bahar66 گفت:

      سلام به اقای خواستار نویسنده خوب نگاه دانلود عزیز
      همین جور که میدونید من این رمان رو وقتی در حال تایپ کردن بودید میخوندم با شادی های شخصیتها شاد و غصهاشون غصه خوردم همراه تمام مشکلاتشون شدم واین از قلم قوی شماست که جوری مینوشتید که ما با اونا همزاد پنداری میکردیم موضوع جالب و البته از نظر من واقعی که امروزه تو جامعه ما متاسفانه داره دیده میشه اینکه کسی بگه نیست اشتباه چون من خودم به چشم خودم دیدم باز هم متاسفانه،اقای خاستار عزیز من هم با چند راوی بودن رمان مشکل داشتم اما در کل جدید و متفاوت بود ومن از هر چیز جدید استقبال میکنم چون ماها عادت داریم فقط یک راوی باشه دلیل بر بد بودن سبک جدید شما نیست متاسفانه ما ادمها با هر چیزی که بر طبق عادتمون نباشه میجنگیم و به شدت سرکوبش میکنیم،رمان علاوه بر خوبی ها مشکلاتی هم داشت اما با توجه به سرابی در مه شما که من بینهایت دوستش داشتم و بهارسردتون به قلمتون ایمان دارم که میتونید بهتر از این هم تو موضوع عاشقانه بنویسید در اخر براتون ارزوی موفقیت دارم و به همه عزیزان پیشنهاد میکنم حداقل یک بار این رمان جالب رو بخونن و بعد برای پیشرفت عزیزان نویسنده مون نقد سازنده ای انجام بدیم

    17. Atena گفت:

      من خودم این رمان و خیلی دوست داشتم چون اتفاقاتی رو بیان می کرد که تو جامعه داره اتفاق می افته و هم تلاش می کنند رو این اتفاقا سرپوش بذارن و اینکه رمانیه که همش ذهنتونو درگیر خودش می کنه

    18. Zahraツ گفت:

      برخلاف همه نظرات منفی نسبت به تعویض راوی، من به شخصه مشکلی باهاش نداشتم.
      درواقع فکر می‌ کنم این نوع از نگارش رمان رو به یه سریال تبدیل می‌کنه
      ما وقتی فیلم می‌بینیم تقریباً از همه‌ی ناگفته‌ها مطلعیم و همه‌ش در هیجانیم که فلان رازی که ما می‌دونیم طرف مقابل فیلم نمی‌دونه کی آشکار میشه
      بستگی به دید مخاطب داره به نظرم
      گاهی چیزی که از نظر اکثریت نقصه، تو دید یه عده یه پوئن مثبت یا یه گزینه جذب مخاطبه
      درمورد متن رمان هم با اینکه رفتار شخصیت‌های اصلی به‌خصوص راحله خیلی مسخره بود و تو ذوق می‌زد ولی در کل قلم نویسنده فوق‌العاده بود و تا حدی این نقص رو پوشش می‌داد
      من خودم انقدر رمان‌های آبکی و مسخره دیدم که فقط نویسنده خواسته یه چیزی سر هم کنه و بگه آره منم نویسنده‌م و می‌تونم رمان بنویسم
      کارای آقای خواستار واقعاً ارزش خوندن داره چون توانایی نوشتن دارن و چیزی که می‌نویسن آدم رو جذب می‌کنه.
      نظر من اینه که توانایی نویسنده تو کنار هم قراردادن کلمات و چینش موضوع خیلی مهم‌تره تا سیر رمان
      سیر رمان جالب و جذاب باشه ولی نویسنده نتونه درست بیانش کنه، ارزش اون رمان رو پایین میاره
      و برعکس یه داستان معمولی و متوسط با قلم فوق‌العاده نویسنده می‌تونه سطح رمان رو تا حد عالی حتی ارتقا بده.
      البته سراب در کنار قلم جذاب نویسنده، داستان جذابی هم داشت و این موضوع غیرقابل‌انکاره که یه چیز دیگه بوده نسبت به معادله.
      اول خسته نباشید میگم به نویسندگان عزیز رمان خصوصاً آقای خواستار که طرح از ایشون بوده
      و آرزوی موفقیت هرچه بیشتر دارم براشون.
      قلمتون سبز

    19. مادر سه فرشته گفت:

      سلام من سرابی در مه رو هم خوندم و به نظرم یک کار ارزشی بود و نمیشه سراب رو با معادله احساس مقایسه کرد چون کاملا با هم متفاوته ولی معادله هم در بین نوشته های عامه پسند کار خوبی بود با توجه به اینکه سلیقه من کارهای ارزشی است اما از خوندن معادله دلزده و خسته نشدم حالا هم بهار سرد که تا الان خوب پیش رفته و با شناختی که من از کارهای آقای خواستار دارم میتونه قویتر هم بشه و در قسمت عالیترین رمانهای سایت قرار بگیره

      برای آقای خواستار قلمی انسان ساز آرزو می کنم .

    20. SheRviN DoKhT گفت:

      سلام آقای خواستار عزیز …
      تبریک بابت اتمام رمانتون که با خوندنش، کاملا تغییر رویه ی سبک نگارشی تون رو نسبت به کارِ سرابی در مه احساس کردم. این خیلی خوبه که آدم توی برهه نویسندگیش، سبک های متفاوت نگارشی رو تست کنه . تقریباً می شه گفت فوق العاده ست و من خودمم همین سال تصمیم گرفتم این کار رو بکنم و می دونم گاهی چقدر سخت و طاقت فرسا می شه چون پردازش ذهن بر اساس نگارش های قبلی سازمان بندی شده … !
      حقیقتاً دیدنِ یه رمان با ژانر عاشقانه از شما منو به اندازه ی کافی شگفت زده کرده بود ! هرگز فکرشم نمی کردم اختصاصی به این ژانر بپردازید ولی خوبیش اینه، توی به قلم کشیدنش، از نظر من البته، موفق بودید …
      هر چند از جلد رمانتون خیلی خوشم نیومد، ولی خود رمان خیلی به دل نشست ..!
      اوم، فکر می کنم اگه توضیحات پایان رمان رو ابتدای رمان می دادید، الان کمتر با چالش رو به رو می شدید. من به شخصه اول توضیحات پایانی رو خوندم و بعد شروع کردم به داستان … برای همین با گاهی سریع پیش رفتن رمان به مشکل برنخوردم..
      با این حال، کار سرابی در مه، خیلی خیلی پرمغزتر بود نسبت به این رمان، فکر کنم بیشتر بخاطر نوع نگارش و ژانر و موضوعش بود… !×

      امیدوارم توی کار جدیدتون هم، کما فی السابق، موفق و موید باشید :)+

      | زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ؛
      هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
      صحنه پیوسته به جاست
      خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد |

      [نغمه ی شما به یادموندنیه]

      • SheRviN DoKhT گفت:

        نظرات منفی هم همیشه وجود دارن و گفتنش از زبون من انچنان توفیری نداره چون شما خودتون در این عرصه، تجربه های بیشتری داشتید حتماً.
        آدما سلایق متفاوتی دارن و شما نمی تونید مطابق میل همه باشید !
        وقتی بابِ میل اون تعداد کاربر از انجمن بودید که تگ “پرطرفدار” گرفتید، قطعاً کار دلنشین و عامه پسندی داشتید .

        • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

          البته من فکر کنم موضوع داستان بیشتر ذهن خواننده رو تحریک کرده و چون مسئله ی جدال دو خواهر به خاطر یه عشق یه مقدار تابوست اینه که هضمش برای دوستان سخته

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        سلام مهدیه خانم.
        نظراتتون قابل تامل بود ولی خب چه میشه کرد؟ نظر بقیه ی دوستان هم قابل احترامه اما با تخریب نمی دونم چه کنم؟

    21. رزمین رولینگ گفت:

      شما من رو می شناسید و می دونید نظر بیخود نمی دم.
      متاسفانه با این رمان خودتون و نگارشتون رو زیر سوال بردید جناب خواستار.
      انگار فقط چند جمله ی کنار هم قرارگرفته شده بود و هیچ بویی از داستان پردازی نبرده بود.نه شخصیتی ساخته شده بود و نه حتی پرداخته شده بود.داستان فرم روایی نداشت.دائم از یک راوی به راویِ دیگه پاس داده می شد بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشه.حتی پیچیدگی های فُرمیک هم وضعیت افتضاح داستان رو تغییر نمی دادن.می دونم می خواستید بگید بلدید عاشقانه ی جوان پسند هم بنویسید اما کاش هرگز این کار رو نمی کردید.در ضمن به عنوان یک دوست بهتون توصیه می کنم اصلا تو فکر چاپ معادله نباشید.چون قطعا دنیای چاپ رمان خیلی با فضای مجازی فرق داره.
      مدیر ثبت کن که آقای خواستار بهتر متوجه ایرادات رمانشون بشن.
      به امید کارهای بهتر.

      • فاطمه تاجیکی گفت:

        سلام کامنت شما ویرایش شد و بعضی از قسمت ها حذف شدند.
        کامنت کاملتون رو اگر میخواید به دست نویسنده برسه در انجمن به صورت گفته خصوصی ارسال کنید براشون.

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        سلام دوست عزیز.
        با توجه به شناختی که از شما دارم می دونم که منتقد خوبی هستید اما…
        اما شما منتقدهای محترم دوست ندارید موضوع غیر متعارفی وارد داستان بشه و چون جدال دو خواهر رو از لحاظ ادبی نپسندید اینگونه قضاوت می کنید.
        با کمال احترامی که برای شما قائلم اما باید عرض کنم من داستانی رو می نویسم که حس میکنم نیاز یک جامعه هست و معادله هم با اینکه موضوع خارج از عرفی داشت اما با استقبال مخاطب رو به رو بود چون حقیقت جامعه ی ناهنجار ما رو نشون می داد.
        اما خب قبول دارم سراب یه چیز دیگه هست.

    22. مهربانوی ایرانی گفت:

      سلام،خدا قوت
      من این رمان رو وقتی داشت تو انجمن تایپ می شد دنبال کردم و خوندم و به نظرم نمی گم بی نقص ولی اونقدری خوب بود که علاوه بر سرگرم کردن خواننده پیام های خاص خودش رو به طرق مختلف به اون انتقال بده،پس لطفا فقط با خوندن پست های اول در موردش قضاوت نکنید تا انتها بخونیدش و اگرم نقدی بهش داشتید تو این جا مطرح کنید فقط خواهشا نقد رو با تخریب اشتباه نگیرید و موقعی که دارید نظرتون رو می گید حواستون باشه که ممکنه با گفتن یه حرف به نظر خودتون حق اما به شیوه ی غلط یه نویسنده رو از نوشتن دلسرد نکنید.
      دوستانی که می خوان این اثر قشنگ و جذاب رو دانلود کنن بدونن با رمان متفاوتی مواجه خواهند شد که به نوعی معما گونه و پر از پیچیدگیه جوری که نمی تونن حدس بزن تو ادامه ی رمان قراره چه اتفاقاتی بیفته،امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. 🙂

    23. Pari گفت:

      باسلام و خسته نباشید به نویسنده معادله احساس . ،میدونم نوشتن کار هرکسی نیست و کار سختی هست.
      تا به امروز رمان های زیادی خوندم و چون این رمان جز پر طرفدارها بود انتخاب کردم،اما فکر میکنم رمانهای زیادی هست که موضوعی زیباتر از این دارن ،اینکه ذهن پردازشی قوی دارین جای تشویق داره،اما واقعا موضوعی غیر قابل پذیرش و دلزده کننده داشت و من هرچه جلو میرفتم تا ریسمانی پیدا کنم برای متقاعد کردن خودم از این آشفتگی نبود.اینطور بگم سردرد گرفتم از خوندن این رمان و از اینکه وقتم صرف خودنش کردم.

    24. Parvaze گفت:

      اصلا نمی شه خوند. خیلی ادبیات ضعیفی داره. تو زمان گم می شه خواننده.موفق باشی دوست عزیز.

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        انتقاد شما وارد نیست چون اصولا به نظرات مغرضانه ی شما شک دارم. یک بار دیگه هم نظر دادید و من جواب دادم پس دلیلی نداره دوباره اظهار نظر کنید.
        از نگاه عزیز خواهشمندم یوزر ایشون رو چک کنند یا حداقل کامنت هاشو تایید نکنن

    25. ary گفت:

      سلام و خسته نباشید به نویسنده عزیز.
      راستش من نتونستم تا انتها رمانتون رو بخونم.به چند دلیل
      تعویض زیاد راویا باعث خستگی می شد،تا میومدم به یکی عادت کنم دیگری شروع به تعریف می کرد.
      موضوع اونقدر پیچیده و خاص نبود حداقل منو نتونست وادار کنه که ادامه بدم.
      راستش هیچوقت متوجه نشدم چه نیازیه این همه راوی داخل یک رمان باشند؟اگه می خواید وضعیت حالات همه کارکتر ها رو نشون بدید زاویه دید “راوی،دانای کل”بهترین انتخابه تا خواننده هم خسته نشه!
      با اینکه خیلی دوست داشتم تا انتها بخونم اما اصلا کشش نداشت.
      در کل رمان باب سلیقه من نبود.
      قلمتون سبز

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        سلام دوست عزیز. انتقادتون رو وارد می دونم‌‌. انشاالله تو کارای بعدیم جبران میکنم.

      • MAHSA گفت:

        در مورد زاویه واقعا موافقم.این رمان رو نخوندم و کلی عرض میکنم که درک نمیکنم چرا تو بعضی رمان ها راوی داستان انقد بی حساب کتاب شناوره.لزومی نداره خواننده از هر چیزی مطلع شه و اگه لازم باشه نویسنده با درایت میتونه با همون راوی ثابت نکات لازم و بگه

    26. Parvaze گفت:

      فاصله ام لحظه به لحظه با او و محل نشستنش کمتر میشد. (حالا اگه ایستاده بود فاصله کمتر می شد یا بیشتر؟ کلا مگه مهم هست پوزییشن. مگه قراره بمب گذاری شه؟) پشتش به من بود و
      یک دل سیر میتوانستم تماشایش کنم. (دقیقا کجا رو نگاه می کرد?)
      دادا خوب این چه ادبیاتی هستش اخه. البته من هنوز در صفحات اول هستم. امیدوارم بتونم کامل بخونم .

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        با کمال احترامی که برای مخاطب قائل هستم نقدتون رو وارد نمی دونم دوست عزیز.
        انتقادهایی مبنی بر تغییر زیاد روای رو وارد می دونم اما انتقاد شما به سبک ادبی بنده هست و اینکه شما اگه ذهنتون با خوندن نوشته های من به بیراهه میره باید در خودتون تامل کنید.
        لطفا با لغات بازی نکنید، اینکه نشسته یا سرپا فاصله با محل نشستن کمتر و کمتر میشه نوعی وارد کردن هیجان به مخاطبه.
        نقدتون به هیچ وجه وارد نیست.
        نقد باید اصولی باشه، ذکر نکات منفی و مثبت داستان با هم میشه نقد اصولی.
        کامنت شما با تمام احترامی که میذارم نوعی تخریب قلم نویسنده هست.
        معادله یک داستان عامه پسنده و مطمئنا کامنت های مغرضانه در انتخاب یک مخاطب هوشمند بی تاثیره.

    27. Mahya گفت:

      فقط در یک کلمه میتونم بگم ضعیف
      باب میل یک رمان خون حرفه ای نیست متاسفانه
      ممنون از نویسنده بابت زحمتی که برای نوشتن رمان کشیدن

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        مرسی بابت نظر.
        قول میدم تو کارای بعدیم جبران کنم.
        پیشنهاد میکنم رمان بهار سردم رو مطالعه کنید.
        ( در حال تایپ هست تو انجمن)

    28. ahmaf گفت:

      کلیه حقوق مادی و معنوی این اثر تا وقتی مجوز چاپ نگرفته متعلق به سایت خوب و فرهنگی هنری

      نگاه دانلود هست. عزیزان ما راه نیفتیم بیاییم تو وبلاگ ها و سایت هاتون در خواست حذف کتاب رو بدیم!
      تا وقتی اجازه از ما نگرفتید اقدام به این کار غیر قانونیه و مطابق قوانین جرایم رایانه ای با اون برخورد میشه!

      شما پس خیلی پس اشتباه می کنید میاید پابلیک رمان را منتشر میکنی بعد جرایم رایانه تهدید می کنید قانون بلد نیستی حرف نزن خواهشا خنده میگیره ادما
      وقتی متنی در جایی از نت قرار می گیره با منبع بدون مشکله جهت فهم کردن به بعضی افراد

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        دکتر جان، با ذکر منبع مشکلی نیست، نه اینکه بردارید آرم انجمن ( سایت) خودتون رو بزنید رو رمان بنده مثل سرابی در مه!

    29. ارکیده گفت:

      سلام خسته نباشید خیلی کش دادین جریان رو در کل خوب بود ولی خیلی چیزا درش اضافی بود مثل اومدن داریوش و مهشاد و مادرش

    30. h.a.b.i.b.a گفت:

      سلام بر آقا سروش گل
      چه رمان خوبی بود، نسبت به سراب جذابیت بیشتر و پیچیدگی های بیشتری داشت.
      موفق باشی

    31. نسیم عباسیان گفت:

      من فقط تونستم چند صفحه ازش بخونم اول داستانش جوری نبود که ادم رو جذب بکنه به خوندن ادامه داستان و اینکه تو داستان انقد زود راوی ها عوض میشدن نمی تونستم با شخصیتا ارتباط بگیرم و این طور نوشتن level رمان رو به نظرم پایین میاره با ارزویه قلم بهتر برایه نویسنده عزیز

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        سلام دوست عزیز.
        ای کاش تا پایان داستان رو می خوندید و بعد قضاوت می کردید!

        • نسیم عباسیان گفت:

          دوست عزیز من قضاوت نکردم فقط اونچه که به عنوان خواننده حس کردم رو گفتم شاید تو نوشته هایه بعدیتون تاثیر گذار باشه اینکه ادم بخواد همه شخصیت هایه داستان راوی باشن یکم داستان چیپ و لوس میشه بازم این نظر منه و ممکنه خیلی هم طرفدار داشته باشه‌. قلمتون سبز❤

    32. Hannan70 گفت:

      سلام. من رمانتونو نپسندیدم. در واقع اینقدر بازگشت عاشقا به هم و جدا شدن از هم یکم دلزده میکرد. حس عشق رو درک نکردم بیشتر فقط یه خواستن بود رمان سراب بهتر بود

      • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

        به هر حال معادله با همه ی انتقادهایی که بهش وارد شده اما جزءِ رمان های موفق و پرطرفدار سایت هست.
        برای من نوشتن سراب یا معادله فرقی نمیکنه.
        اگه واقعا دوستان طالب کارهای ترکیبی( عاشقانه ارزشی) هستن، بسم الله…بهار سرد رو حمایت کنند

        • Zahra.bgh گفت:

          همیشه پرطرفدار بودن دلیل بر خوب بودن رمان نیست، بهتره از انتقاداتِ شده، درس گرفته بشه تا اینکه همچنان از اشتباهاتمون حمایت کنیم.

          • سروش73( نویسنده رمان) گفت:

            تا خوب بودن رو چی معنا کنیم زهرا خانم؟!
            بنده هم از اشتباهاتم حمایت نکردم خوبه اول متنم ذکر کردم با تمام انتقادات های وارده…اگه قرار بود بنده هم مثل خیلی از نویسنده ها دنبال چه چه و به به باشم الان باید به کامنت ها پاسخ تند می دادم اما انتقاد حق طبیعی مخاطب رمانه.
            من فقط گفتم معادله یک داستان عامه پسند موفق بوده و هست و در ادبیات دلیل بر عامه پسند بودن یک داستان، پر مخاطب بودنشه اما بدون شک خالی از اشکال نبوده و نیست. یا به قول مخاطبین محترم دارای ضعف و کاستی هایی باشه.
            درست مثل این مونه که من بیام بگم:
            رمان کریسمس مبارک داستان خوبی نیست
            اما خب به دلیل مخاطب و کامنت های زیاد پروف شما بدون شک نشون میده عامه پسند هست.

            • Zahra.bgh گفت:

              منم همیشه معتقد بودم که نویسنده ی خوبی نیستم. هیچ وقت ادعایی نداشتم. اما شما کاملا نشون دادین که انتقاد پذیر هستین واقعا! چقدر وقت گذاشتین تا پروف و رمان منو چک کنین؟ واقعا حرفی برای گفتن باقی نذاشتین.

        • Hannan70 گفت:

          همین که نظراتو دنبال میکنید و پاسخگو هستید دریچه ی پیشرفت شماست. من کاراتونو دنبال میکنم. موفق باشید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    آخرین کتابها

    • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

      رمان زاده ایل قشقایی

      روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

    • رمان از تجریش تا راه آهن

      رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

    • رمان عطر بارون، بوی سیب

      رمان عطر بارون، بوی سیب

      رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

    • یادبود آخرین مرقومه

      رمان یادبود آخرین مرقومه

      این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

    • پایان‌نامه مقدونی

      داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

      پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

    • رمان مینو سپنتا انگره

      رمان مینو سپنتا انگره

      رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

    ×

    منوی سایت