نام رمان : مرد گاریچی
نویسنده : فرشاد رجبی
ژانر : تراژدی، اجتماعی
سطح رمان : موفق
ویراستاران : .:~LiYaN~:.
تعداد صفحات کتاب : 186 صفحه پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 8,217
داستان، حول محور زندگی مردی میچرخد که در آخرین لحظات عمر و زندگی خود دست به قلم شده
خلاصه:
داستان، حول محور زندگی مردی میچرخد؛ این مرد، میخواهد در روزهای پایانی عمر خود،چند ورق کاغذ را حیف گفتار خود کند، از بدو تولد، تا واپسین لحظات عمر…
.
قسمتی از رمان :
پلکهایم روی یکدیگر مینشینند، چشمانم را بستهام. نفس عمیقی میکشم؛ عمیق، چنانکه
سـ*ـیـنـهام بالا میآید، و آرام بازدمم را بیرون میفرستم. احساس میکنم آمادهام که هر چه خوردهام
را یک جا بالا بیاورم؛ ولی یک بار دیگر این عمل را تکرار میکنم؛ دمی عمیق، آنقدر که هوای اطرافم
تمام شود، آنقدر که ذره ذره وجودم از این تنفس پاک، لـ*ـذ*ت ببرند؛ و در آخر، بازدمی آرام. پلکهایم
را با دردِ چشم راستم باز میکنم، احساس خوابآلودگی میکنم و نمیتوانم پلکهایم را باز نگه دارم،
در حدی که بتوانم دکتر سفیدپوش روبهرویم را ببینم. دو سمعک ضربانسنج را از دو گوشش بیرون کشیده،
دور گـر*دنش میاندازد. مینشیند روی صندلی سیاهرنگ اداری، با آن پشتی طویلش. پیراهن آبی
آسمانیای را که زیر روپوش درمانگاه پوشیده، مرا یاد جوهر پخششده روی نامه میاندازد، زمانی که
قهر کرد، رفت، و هر چه به او اصرار کردم، بازنگشت. عمر شراکت زندگی ما، تنها ۶ سال بود. با صدای
دکتر به خود میآیم؛ صدایش بالعکس چهرهاش، بسیار جوان نمایان میکند، و من این صدا را دوست ندارم:
– دیدی آقا مرتضی؟ حالا به حرف من رسیدی؟ هی بهت گفتم سیگار نکش، نکش، گوش ندادی! الان فقط
دو ماهه کنار گذاشتی ولی میبینی چه ریههات حال اومدن؟
بیشتر از ۴۵ سال نداشت، و این یعنی بیتجربگی؛ یعنی اینکه یک فرد باتجربه، باید تشخیص بدهد چه
زمانی چه حرفی را باید زد. از نظر او، من الآن فردی سالم و بیعیب و نقص هستم و چون ریههایم حال
آمدند، باید به رویش بخندم و بگویم «حق با شماست دکتر، خریت خودم بود!»
– اگه به همین روند ادامه بدی، بهت قول میدم تا سال دیگه قلبت مثل قلب یه آدم ۲۰ ساله، سالم و سرحال بتپه.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام خسته نباشید
ببخشید نمیدونستم باید کجا این سوالو بپرسم شرمنده
من یه رمان کامل دارم و فایل پی دی افش آماده است دومین رمانم هست اولیشو تو همین سایت گذاشتید اگه بخوام دومیشم اینجا قرار بگیرع باید چیکار کنم؟
سلام..در انجمن نگاه دانلود عضو شوید