نام رمان : قصه دلدادگی
نویسنده : پریسا اسدی
ژانر : عاشقانه. طنز
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : DENIRA
تعداد صفحات کتاب : 291 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 69,192
قصه دلدادگی روایت یک داستان عاشقانه است که با دیداری شکل میگیره و اتفاقات پیرامون کامل کننده این داستان عاشقانه است
خلاصه:
داستان درباره دختریه که به دلایلی مجبور میشه به خونه خاله دامادشون بره و از قضا نوه خاله دامادشون هم برای کاری از خارج به ایران میاد.
در ادامه اتفاقاتی براشون میفته که خوندنش خالی از لطف نیست …
.
مقدمه:
پشیمونم از اینکه روزگاری همه هوش و حواس من تو بودی
از اینکه در نگاهت ندیدم که اینه رفتنت به زودی.
پشیمونم از اینکه بـ ـوسههات رو گذاشتم پای احساس قشنگت
از اینکه عاشقونه دل سپردم به اون قلب همیشه سنگت
پشیمونم از اینکه گریه کردم تو رو با دیگری وقتی که دیدم
از اینکه فکر میکردم توی دنیا تنها خوشی، تنها امیدم
پشیمونم از اینکه تویی تنها پناه قلب خستهام
از اینکه دیدمت با یک غریبه نگفتم چیزی و چشمام رو بستم
پشیمونم از اینکه ساده بودم و نخواستم از چشم تو بیفتم
از اینکه اشک میچکید از دو چشمم بهت وقتی خداحافظ میگفتم.
.
قسمتی از رمان :
ساکم رو توی دستم گرفتم و به سنگینیش توجهای نکردم. از ترمینال تا اینجا با فکرای جور واجوری که توی سرم بود دست و پنجه نرم کردم.
آخه چرا من؟ مگه نمیشد من رو هم با خودشون ببرن؟!
میدونم توق زندگی خواهرم اضافی بودم. اون بیچاره چه گناهی کرده بود که باید منِ بیپناه رو توی خونهاش نگه میداشت؟
خودش هم ناراحت بود که من نمیتونم باهاشون برم.
آقا صدرا، شوهرخواهرم هرکاری کرد؛ اما از شرکتشون قبول نکردن که منم همراهشون به ایتالیا برم؛
بنابراین بیچاره خواهرم با کلی شرمندگی و ناراحتی به من گفت که باید بیام شیراز پیش خالهی مامانِ صدرا که اصلا هم تا حالا ندیده بودمش. هر چی به تارا اصرار کردم تا وقتی که برمیگردن بذاره بمونم خونهشون؛ قبول نکرد و گفت:
-نمیخوام با کلی دلشوره و نگرانی راهی دیارغربت بشم.
آقاصدرا هم باحرفش موافقت کرد و گفت:
-با اینجا موندنت ما بیشترنگرانت میشیم و شرمنده از اینکه نتونستیم باخودمون ببریمت. برو پیش خالِه مامانم، زن خیلی خوبیه! میدونم اگه پیش اون باشی اصلا دلتنگ ماها نمیشی. اونقدر باهات گرم میگیره و شوخی میکنه که اصلا لحظهای هم یاد ما نمیفتی. درسته الان پیش خودت میگی پیرزن و رو چه به شوخی؟! اما باید ببینیش تا حرف من رو تایید کنی!
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام لینک بعضی از رمان ها از جمله این رمان مشکل داره لطفن پیگیری کنید
خسته نباشی…بد نبود …امیدوارم رمان های بعدیت قوی تر باشه
سلام من کاربر جدیدم یک سایت به نام lovely boy هست که رمان هایتان را به نام خودش درون سایت قرار میدهد لطفا رسیدگی شود
ممنون بابت اطلاع عزیزدل
رمان خیلییییییییییی بچه گانه بود ،،،من رمان خیلی زیاد میخونم در این حد ضعیف نخوند بودم به نویسنده پیشنهاد میکنم رمان های مثل گناهکار ،،اسطوره بخونن
رمان جالبی نبود
با سلام و خسته نباشید
من این رمانو یکی از دوستانم بهم داد و گفت که قشنگه و بخون.درکل رمان زیاد میخونم و اوایل هر رمانی میخوندم از بیکاری اما کم کم متوجه شدم هر رمانی ارزش خوندن نداره البته من قصد جسارت ب کسی ندارم!!!ولی بیشتر سعی میکنم رمان هایی بخونم که به واقعیت نزدیک تر باشه نه تخیلی و…خواهشا رمانایی بنویسید که با عقل جور در بیاد و بچگونه نباشه جوری باشه که خواننده لذت ببره و اگه کسی ازش راجب رمان سوال کرد از نویسنده رمان تعریف کنه .رمان گناهکار ،راز یک سناریو،در جگر خاریست…و این رمانا از نظر من رمان های همه پسند هستن قلم نویسنده قوی هستش و خواننده جذب میشه خواهشا قبل نوشتن رمانتون اول یه ذره فکر کنید بعد چند تا کتاب بخونین و سعی کنین از واقعیت جامعه یه رمان خوب بنویسین نه از روی خیال و توهم.به امید کارای بهتری از شما نویسنده عزیز.
@mhdese, رمانش خیلی هم عالی و متفاوت بود و قلم جالبی داشت و ادمو واقعا ت اوج احساس می برد و اتفاقای خاصی هم داشت
البته هرکسی هم ی نظری داره ولی خیلی انرژی منفی ب نویسنده ندید لطفا
من انرژی منفی ندادم.نظرمو گفتم اگه بنا بر این باشه که نویسنده این جور انتقادا رو بخواد انرژی منفی بدونه پس همون بهتر که هیچ رمانی ننویسه….
موضوع کاملا تکراری و سطحی بود حتی منکه سن کمی دارم با خوندن این داستان به ابتدایی بودنش پی بردم یه توصیه دیگه هم به انجمن نگاه دانلود داشتم
لطفا رمانایی رو که نویسنده ها مینویسن بررسی کنید و سعی کنید از نوشتن رمان هایی با موضوعات تکراری جلوگیری کنید خواننده ها بیشتر دنبال ایده های جدید هستن
نویسنده ی عزیز امیدوارم رمان بعدی رو که مینوسی موضوع جدید و بکری داشته باشه قلمت هم پخته تر شده باشه به امید موفقیتت
چرا apkدانلود نمیشه
تست شد و لینک دانلود سالمه.
دیالگ ها بسیار بچه گانه بود انگار که دوتا بچه با هم بحث میکنن داستان ضعیفی داشت و از موضوعات سریع میگذشت با سلیقه من جور نبودو چند صفحه بیشترشو نخوندم و به نویسنده عزیز توصیه میکنم برای تقویت قلمشون رمانهای معروف مثه اسطوره راز یک سناریو و …. رو بخونه تا حداقل بدونه خلاقیت در رمان خیلی مهمه اما رمانهایی هم هست که حتی با داشتن داستان تقریبا تکراری اونقدر با قلم زیبا حوادث داستان رو بیان میکنه که اصلا انگار رمانی میخونی با موضوع تازه.و در اخر امیدوارم دوستان عزیزی که اینجا وقت میزارن و رمانی رو مینویسن رمانی رو بنویسن که خواننده فکر نکنه زمانی رو که صرف خوندن کرده هدر داده .امیدوارم روزی جزو بهترین نویسندگان باشید.یا حق
در دیدگاه کلی داستان تکراری بود…..من با طهور موافقم داستان تخیلی بود..برای مثال میگم اگه یه دختر به یه پسر بگه بوزینه مسلما بعدش برخورد پسره شدیده یا رابطه کسی که اونجا کار میکنه با بقیه خیلی راحته در حالی که توی واقعیت اینجوری نیست اصلا و خیلی موارد دیگه.
ضعیف ، تکراری
نگاه جون بازگشت سه تفنگدار پس کی تموم میشه؟؟؟؟؟
باتوجه به اینکه رمان اول نویسنده بود رمان خوبی بود وولی خوب نقص هایی هم داشت ولی درکل خوب بود امیدوارم رمانای بعدیشون بهتر بشه
بخش های ترلان خوب بود
بیشتر شبیه تخیلی بود. اینکه توی رمان از واقعیت فاصله بگیریم تا حدی معقول خوبه ولی آنکه تخیلی کنیم نه تمام رابطه ویدا و آرشام باید از اول نوشته بشه. به جزئیات نمی پردازیم که مضمون داستان گفته نشه ولی این بخش داستان خیلی مسخره و دروغ بود.بخشای الان خوب بود
رمان خوبی بود. از خوندنش لذت بردم. به نویسنده ی عزیز خسته نباشید میگم.
😐
سلام نگاه جان خسته نباشی عزیزم . من میخواستم ی انتقاد کنم از سایت خوبتون حقیقتش از وفتی ک فرمت پی دی اف رمان ها عوض کردین روی گوشی خوب باز نمیشه ینی هر صفحه ک میریم باید کلی صبر کنیم تا متن ظاهر بشه اصلا رضایت نداریم . اگر امکانش هست رسیدگی کنید لطفا .
ممنونم از شما و سایت خوبتون.
سلام عزیزدل، بررسی میشه
خیلی بچگانه بود
خوب نیست نقاط ضعف زیادی داره