نام رمان : سراغاز یک فرجام
نویسنده : نورا ادیب
ژانر : عاشقانه.اجتماعی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : نادیا سیف، kosar_8118
تعداد صفحات کتاب : 612 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 23,898
رمان سرآغاز یک فرجام داستان زندگی زنی که با سختی های فراوان مبارزه کرده و حال میخواهد با آرامش زندگی کند غافل از اینکه زندگی هنوز با مشکلات تازه چالشی جدید برای او به ارمغان میآورد.
خلاصه:
طناز، زنی 29 ساله که در گذشتش سختیهای زیادی کشیده و الان بعد از هفت سال بالاخره
به آرامش نسبی رسیده و با خواهرش و دوتا پسرهای هفت و نه سالش زندگی میکنه. اما هیچکس
نمیدونه که این آرامش، آرامش قبل از طوفانه. طوفانی که قراره زندگی طناز رو زیرورو کنه و طوفان
گاهی هم میتونه شخص باشه. طوفانی به اسم…
.
مقدمه :
دستهایی پر ز خالی، دارم از تو یادگاری
توی قلب خستهی من، تو همیشه ماندگاری
بودی اما دور بودی، چون مهی کمنور بودی
با دلم مهجور بودی، از نگاه من فراری
عاشقی دیگر همین است بودن و مجبور بودن
هستم و مجبور هستم با خیالت زنده داری
عاشقت بودم عزیزم بینگاهت بس مریضم
هستی و من در ستیزم، بیتوام در بیقراری
بیا با من مدارا کن، غمت را از سرم وا کن
ببر پاییز غمها را، تو آرامش، تو غمخواری
Samira-M
.
قسمتی از متن رمان سرآغاز یک فرجام :
چشماش رو آروم باز کرد و مالیدشون و با صدای خوابآلودی گفت:
– سلام.
لبخند پررنگی زدم و گفتم:
– سلام عزیز دلم. مامانجان بلندشو که مدرسه داره دیر میشه.
پتوش رو بغـ*ـل کرد و با چشمای عسلیش زل زد بهم و با لحن خواهشی گفت:
– مامان.
همین که گفت مامان، سریع گفتم:
– نه اصلا!
هر صبح همین ماجرا رو داشتم. نگاهم کرد و بازم با لحن ملتمسانه گفت:
– مامان. میشه نرم مدرسه؟
اخم ساختگی کردم و با قاطعیت گفتم:
– گفتم که نه. من بچه تنبل نمیخوام.
آروم با نقنق داخل تختش نشست. یعنی نهایت کاری که پسر نه ساله من انجام داد این بود، که از حالت خوابیده
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام تو رمانتون طناز اصلا رفتارش و اخلاقش و شخصیتش یه ادم سی ساله نبود رفتاراش رو که تو رمان میخوندم تو همون بیست سالگیش مونده بود .مثلا خواستگاری سینا از طرلان که انگاری خواهرش رو دستش مونده بود که اونجوری فک میکرد یا هزینه عمل اون ادم رو که داد اول باید حساب کتاب میکرد تو زندگی خودش پول لازم داره یا نه بعد هم که موعد پرداخت پول رسید میگه به کل فراموش شده بود .یا کل کلش با دارمان گه بچگونه بود ولی دارمان شخصیتش مثلا تو خواستگاری طرلان خوب بود یا حرف زدنش که منطقی بود البته من تا صفحه سیصد خوندم نظرم هم همون سیصد صفحه رو گفتم بعد دیگه دیدم شحصیت دختره تو رمان رفتارش منطقی و در خور یه ادم سی ساله نبود خوشم نیومد بقیه اش رو نخوندم.
کلا رمان خوبی بود.و اینک تا یه قسمتای طولانی هیچ اتفاق خاصی نیفتاد ولی بعد اون همه چی خیلی سریع پیش رفت.رمان انلاین فصل نگار ازکجا میشه خوند ؟
یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم عالی بود
اول از نویسنده تشکر می کنم به خاطر قلمش و به خاطر پاک بودن رمان. در مورد رمان همونطور که بقبه گفتند جزییات و اضافات خیلی زیاد بود. یادم هست به صفحه ی ۱۱۰ که رسیدم متوجه شدم تنها نکته ای که بعد از خوندن اون همه صفحه مشخص شد این بود که پدر بچه ها برگشته. ۱۱۰ صفحه کل کل و شیطنت بچه ها در رمانی که قراره بگه طناز چطور دوباره عاشق دارمان شد خیلی بود.
بر خلاف نظر دوستانی که معتقدند موضوع رمان تکراری نبود، از نظر من بیشتر از همه از بانوی قصه، و بعد از بگذار آمین دعاهایت باشم، طلاهای این شهر ارزانند، بن بست و یه رمانی که اسمش رو فراموش کردم و در اون رمان هم پدربزرگ پسره در ازدواجش نقش داشت ایده گرفته شده بود.
دلایلی که دارمان در توجیه طلاق دادن طناز و رها کردنش با دو تا بچه گفته بود اصلا باورپذیر نبود و بدتر اینکه خود اون توجیهات همدیگه رو نقض می کردند. دارمان رفت چون مادرش براش مهم تر بود و نمی تونست به زن و بچه اش رسیدگی کنه و از اون طرف هر ماه!!! از خارج می اومد ایران تا به زن و بچه اش. سر بزنه…
طناز از یه طرف به دلارام میگه که دارمان در اون سه سال خیلی سرد بوده و اون مدام منت شوهرش رو می کشیده، از طرف. دیگه خاطراتی رو با دارمان مرور می کنه که. دارمان خیلی هم مهربون بوده!!!
دیالوگهای طولانی و پر از سوالات تکراری
نکته ی دیگه اینکه شاید نویسنده های رمانها کمتر بهش توجه می کنند. دکترهایی که من دیدم از هر رشته ای از موقعی که دانشجوی دکتری می شن شروع می کنند به لفظ قلم حرف زدن و ژست دکتری گرفتن. طناز اصلا شخصیت یه دکتر رو نداشت.
سلام و خسته نباشید خیلی زیاد با اینکه اولین رمان شما بود ولی بسیار عالی و فوق العاده. بود و منم عاشق این سبک رمان هستم و هیچوقت رمان و نوشته های شما رو فراموش نمیکنم
رمان بسیار زیبایی بود من که خیلی خوشم اومد موضوعش هم تکراری نبود ممنون از نویسنده
امیدوارم که رمان هایی همین سبکی بازم بنویسند
سلام نویسنده عزیز
رمانت عالی بود فقط امیدوارم یکم جزئیات رو کم کنید و. آرزو میکنم کتاب های بعدیت رو بنویسی
واقعا عالی حرف نداشت
خلاصه بگم عالی بود
بین حدود۱۵ رمانی که از این سایت خوندم بهترین بود
قلم نویسنده بسیار بد بود من اصلا جذب نشدم بعد ۲۰ صفحه پاکش کردم خیلی پرش داشت و خیلی از کلمه بعد استفاده میشد
سلام دوست عزیز. ممنون از نظر شما. انشالله که مشکلاتی که گفتید رو در کارهای بعدی ، حل می کنم.
سلام
مرسی از نویسنده عزیز 🙂
بعد از مدتها بالاخره یه رمان خوبی خوندم.
خیلی خیلی موفق باشین ….!
سلام دوست عزیزم. ممنون از شما
سلام .
از نویسنده بابت رمان تشکر میکنم .خوبیش این بود تو رمان چارچوبها و حریمها نگه داشته شدن .محرم ونامحرم و خیلی چیزای دیگه که تو بیشتر رمانها متاسفانه از بین رفته .
سلام دوست عزیزم. ممنون از نظر شما و واقعا باید بگم این موضوع برای خودمم دغدغه بوده .
ی خسته نباشید میگم ب نویسنده عزیز با این رمان عالیش
ممنون از نظر شما دوست عزیز
سلام بر نویسنده عزیز. سال نو مبارک انشاالله که سال خوبی پیش رو داشته باشید. رمان خیلی جذاب بود بعد از مدت ها ی رمان خوب خوندم ولی ای کاش اول داستان هم خیلی با جزئیات نوشته نمیشد.
منتظر رمان های بعدی و درخششتون هستم. با تشکر
سلام عزیز جان.سال نو شما هم مبارک. ممنون از نظر شما
واقعا رمان زیبا وارومی بود وچقدر خودمو به طناز نزدیک دیدم وچقدر دارمان شبیه شوهرمه وچقدر جالبه که منم دو تا پسر همسن تیام وصیام دارم….با تمام وجود حسش کردم خیلی عالی بود خیلیییی والبته خاص…موفق باشین نویسنده ی عزیز
ممنون دوست عزیز بابت خوندن رمان و نظرتون .
رمان خیلی خوبی بود ممنون از نویسنده بابت قلم خوبشون
مرسی از نظر شما دوست عزیز
وااو
عالی بود….
هیچ واژه ای برای توصیفش نیس واقعا باید خوند تا قدرت قلم ایشون رو درک کرد
مرسی دوست عزیزم از نظر شما
سلام نویسنده عزیز،خسته نباشی،سال نو هم مبارک باشه من کتابتون رو خوندم خوب بود با توجه به اینکه کار اولتون بود می شه گفت عالی هم هست،شما پتانسیل اینکه کارهای بهتری بنویسید دارید از نظر موضوع واقعا عالی بود شخصیت پردازی خوب بود همه دوست داشتنی،طنزخوبی داشت،مادرانه های زیبا و…یه سری نقاط ضعف و زیاده گویی داشت یه سری کارها هم بود که توی واقعیت شاید انجام نشه اما درکل جوری نوشته بودید که کشش زیادی داشت و من تا اخر رمان ازجام پا نشدم بهتون تبریک میگم وبراتون ارزوی موفقیت دارم
ممنون از شما دوست عزیز
خستهه نباشید
نویسنده عزیز عااالیی بوود و بنظرم هیچ مشکلی نداشت و شدیدا پیشنهاااد میشهه
ممنون از شما عزیز جان
اول خسته نباشید میگم به نویسنده این اثر
رمانی با موضوعی جدید و جالب بود بعضی قسمت هاش خیلی شیرین و جذاب بود و باعث میشد که مخاطب دوس داشته باشه تند تند بخونه رمانو اما بعضی جاها اضافه گویی توی ذوق میزد
فک کنم هدف نویسنده این بود از جزئیات بیشتر بگه تا مخاطب بیشتر درک کنه اما یکم زیادی بود
اما خب شخصیت های رمان خوب شکل گرفته بودن و اینجور آدمایی تو دور و بر ما هم هستن و قابل درک بود رفتار کاراکترا
کلا رمان خوبی بود پشنهاد میشه به کسایی که از چیزای تکراری خسته شدن
مرسی از نظر شما عزیز دل
رمان خوبی بود.نثر ساده و روانی داشت.همه چیز کاملا معمولی بود و با توجه به اینکه اولین رمان نویسنده هست، کار قابل قبولی بود.
مادرانه ها ودوستی ها و عاشقانه های داستان رو دوست داشتم.
موفق باشید نورا جان
ممنون از تعریف شما عزیز دل
دوسش داشتم
مرسی از تعریفتون عزیز دل
رمان خیلی زیبایی بود مادرانه های زیبایی داشت درکل لذت بردم،پیشنهاد می کنم بخونید
ممنون نویسنده عزیز باآرزوی پیشرفت بیشتر برای شما ،ما ازاین دست داستانهای دارای محتوای خوب زیاد نیاز داریم
ممنون عزیز دل از نظر شما
در کل رمان متوسطی بود موضوع تازه ایی داشت اما بعضی از قسمتاش اضافه گویی داشت و کسل کننده میشد نمیدونم اثر چندومه نویسندست اما امیدوارم تو رمان هایه بعدیش موفق تر عمل کنه
ممنون از نظر شما. رمان اول من بود و امیدوارم که رمان های آینده بهتر باشن.
ممنون از نظر شما . اثر اول من بود. حالا انشالله رمان های بعدی بهتر بشن.
متفاوت بود.
وقتی من این رمان رو خوندم و از دلیل دارمان برای رفتنش، و حتی پشیمون نبودنشم آگاه شدم، واقعا جا خوردم.
این رمان یه کلیشه شکنی بزرگ داشت و باید از نویسنده تشکر کرد 🙂
قربان شما برم . ممنون از تعریف شما
ممنون از نظر شما . ممنون از تعریفت عزیزم
رمان خیلی خوب و جذابی بود .مادرانه های زیبای طناز نقطه اصلی و جذاب داستان بود.خسته نباشید به نویسنده عزیز.خیلی قشنگ مهر مادری به تصویر کشیده بود و رمان رو دلبریای صیام و تیام جلو می برد.منکه خیلی خوشم اومد توصیه میشه شددددیییید
مرسی از نظر شما عزیزم
متشکر از نویسنده رمان زیبایی بود، فقط کاش کمی بیشتر در مورد زندگی شخصی طناز و دارمان مینوشتید، نثر رون و جذابی داشت… من که از خوندن رمان حس خوبی پیدا کردم.
ممنون از شما دوست عزیز بابت خوندن رمان
این همه آدم اومدید لایک کردید یه نظر ندادید بابا بیاد چهار تا نقدم بزارید ما بدونیم راضی بودید یا نه
بفرمایید مینا جان اینم یه نقد