نام رمان : دختر جهنمی ( ناقوس جلد دوم )
نویسنده : نجمه کامل
ژانر : عاشقانه. ترسناک
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : بدون ویراستاری
تعداد صفحات کتاب : 173 صفحه پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 15,502
در رمان دختر جهنمی مهمان های دوزخی پا به داستان میزارند اما وقتی شیطان پا به جایی بزاره اتفاق های زیادی می افتد
خلاصه:
در این جلد مهمان های دوزخی پا به داستان میزارند اما وقتی شیطان پا به جایی بزاره چه اتفاق هایی می افته؟
.
مقدمه:
خواب عالم عجیبیه، چیزی که انسان رو از هوشیاری دور میکنه خواب انسان رو از واقعیت ها دور میکنه یک صدا برای بیداری بعضی ها کافیه اما یک صدای کوچیک بعضی هارو بیدار نمیکنه صدای ناقوس مرگ فقط میتونه اون ها رو به واقعیت نزدیک کنه تا از خواب بیدار بشن
قسمتی از رمان :
به نقطه ای از دیوار خیره میشم
دیگه هیچ تقلایی برای باز شدن دست هام نمیکنم
آروم و ساکت فقط به یک نقطه خیره میشم مثل کار هر روزم.
: «به نظرم دیگه آروم شده دست هاش رو باز کنیم ؟»
دکتر سری تکون میده و میگه:« نه هنوز زوده چند هفته از آروم شدنش بگذره»
پرستار: «طفلکی جوونه خیلی دلم براش میسوزه »
صدای حامد توی سرم میپیچه:« یگانه سکسکه نکن صداتو میشنون»
با دست جلوی دهنم رو میگیرم
حامد:« چشماتوببند باید سریع از اینجا بب…»
هنوز حرفش تموم نشده بود که محکم به درخت کوبیده شد
با سر و صدای پرستار ها و دکتر از رویا بیرون اومدم
پرستار:«باز داره کف از دهنش بیرون میاد، به نظرم بهتره دست هاش رو بازکنید»
پرستار:« اگه باز وحشی بشه چی؟»
چشم هام روبستم و سردی سوزن رو توی دستم حس کردم.
باز هم با دارو های ارامش بخشی که بهم تزریق شد به خواب رفتم.
فلش بک به گذشته ***
حامد با لبخند در تکیه میده، همونطور که با دقت و حوصله وسایلم رو داخل چمدونم میچینم زیر چشمی براندازش میکنم.
_«رنگ قرمز بهت میاد»
لبخندش پررنگ تر میشه و میگه:« جذابیتش روی این سوییشرت مشکی بیشتره»
سوییشرت مشکی رنگش رومیپوشه اما زیپش رو نمیبنده، تیشرت قرمز رنگ و سوییشرت مشکی هارمون جالبی داره
شال قرمزم رواز داخل چمدون بیرون میکشم
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
خوب بود… منتظر جلد سوم هستیم
یکم شبیه رمان هیچکسان بود ولی خیلیا میگن کپی بود.درجوابشون بگم ک اینطور نیس یکم شبیه بود.ولی در کل رمان عالی بود.ایا جلد سوم داره .با تشکر از نویسنده
جلد اولو بخون سریع آدم متوجه می شه…!
اصلا رمانشون به دلم ننشت…!
خیلی گنگ و بی احساس خط به خط رمان بی احساسی داخلش موج می زد…رفتار یگانه به زن متاهل اصلا نمی خورد…اونم با یه بچه…!
@Nas
دیدگاه شما ویرایش شد
درست نیست هر انتقادی رو به تمام نویسندگان و رمان ها نسبت بدین.
جلد اولو خوندم خیلی شبیه هیچکسان بودد…
خیلی تشابه داشت…مقلا یگانه از مامانش متنفر بود و بهراد شخصیت هیچکسان هم از باباش متنفر بود…
یگانه خالشو دوست داشت…بهراد عموشو دوست داشت
هر دو شخصیتم از فامیلا متنفرن…
بهراد اولین باری که هاموس رو دید بهش مشکوک بود
یگانه و حامدم این شکلی بودن
بعلاوه…اولین اتفاقی که عیر طبیعی از اجنه سرشون اومد این بود که خونه هاشون بهم ریخت و قبلش یگانه حامدو توی کوچه دید و جالب اینجاس بهراد هم هاموسو توی کوچه دید قبل از بهم ریختگیه اتاق!
در ضمن بهردام وقتی رف پیش دعانویس خواس سرش بلا بیاره…یگانه هم همینجوری براش اتفاق افتاد:|
بعدشم…چرا یگانه به مدرسه نرف؟!چرا کسی از مدرسه پیگیر یگانه نشد؟!مثلا معلمهاا!
انگار نه انگار دبیر بود:|||||
دقیقا درست میگید خیلی شبیه رمان هیچکسان بود … !
سلام به نویسنده گرامی و دوستان عزیز
من هر دو جلد رو خوندم میشه گفت بین کتابایی با این مضمون به نظرم از همه بهتر بود نویسنده هم قلم توانایی دارن از شخصیتی که برای یگانه طراحی کردین خیلی خوشم اومد یه انسان معمولی با همه ضعف و قدرتاش و اشتباهتش
ولی چند تا نکته مد نظرم هست که فکر میکنم گفتنش خالی از لطف نیست :
اول اینکه حامد و بقیه ی دورگه ها رو یه موجودی رو ترسیم کردین که چون زاده انسان و جن هستن توانایی هر دو رو دارن و از انسان بالاترن حداقلش من اینطوری برداشت کردم در صورتی انسان اشرف مخلوقاته و برترین آفریدگان که بر تمام مخلوقات فضیلت داده شده اگر توضیحی در این مورد دارین خوشحال میشم نظر شما رو بدونم
دوم در مورد ازدواج انسان و اجنه و اینا … چون خداوند در قرآن گفته برای “شما همسرانی از جنس خودتان قرار دادیم ”
مشتاقانه منتظر جلد دوم هستم
اگر به موضوع جن و ماهیتش و… علاقه مند هستین سخنرانی “رمالی و جن گیری”استاد رائفی پور رو بهتون توصیه میکنم…
سلام خسته نباشید این رمان عالیه جلد سومش کی میرسه ؟
سلام..اطلاعی ندارم درحال تایپه
اسم جلد سوم چیه؟؟؟؟
اطلاعی ندارم
سلام اسم جلد سومش چیه؟
سلام ببخشید از جلد سوم خبری دارید؟؟؟
سلام…درحال تایپه
سلام ببخشید خبری از جلد سوم دارید؟؟؟
سلام..در حال تایپه
جلد اولش که خوب بود
امیدوارم که از جلد دوم هم لذت ببرم