نام رمان : تبسم مهتاب
نویسنده : fakhteh2017
ژانر : عاشقانه. اجتماعی
ویراستاران : :~LiYaN~:.
تعداد صفحات کتاب : 200 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 27,090
این رمان شاید شرح حال زندگی خیلیها باشه، قربانی خواستهها و انتقام دیگران بودن سخت است این رمان در مورد دختری نابینا است و یک آشنای به ظاهر غریبه
خلاصه:
داستان زندگی تبسم شاید شرح حال خیلیها باشه، قربانی خواستهها و انتقام دیگران
بودن فقط به تبسم ختم نمیشه.
تبسم یه دختر نابیناست که به خاطر نیش و کنایههای مادرش، خودش رو در حصار تنهاییاش
محبوس کرده، در این بین شخصی وارد زندگیاش میشه که به ظاهر غریبهست، اما همین
غریبه از هر آشنایی آشناتره و مسیر تاریک زندگیاش رو به سمت روشنایی سوق میده.
درد یک پنجره را پنجرهها میفهمند
معنی کور شدن را گرهها میفهمند
سخت بالا بروی، ساده بیایی پایین
قصهی تلخ مرا سرسرهها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشمها بیشتر از حنجرهها میفهمند
باز این دل سرگشته من یاد آن قصه شیرین افتاد
بیستون بودو تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق
در زمانیکه چو کبک
خنده میزد شیرین، تیشه میزد فرهاد
نه توان گفت به جانبازی فرهاد افسوس
نه توان کرد ز بی دردی شیرین فریاد
کار شیرین به جهان شور برانگیختن است
عشق در جان کسی ریختن است
کار فرهاد برآوردن میل دوست
خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست
آنکه آموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابی بودت هر نفسی
به وصالش برسی یا نرسی
.
قسمتی از رمان :
نگاه گریانش را از آسمان گرفت آسمانی که حتی یک بار هم رنگش را ندیده بود، ستارههای بیکران و
رقـــص نور مهتاب را ندیده بود؛ اما هر وقت دلش از گوشه کنایههای شراره میگرفت به همین آسمان
پناه میآورد. همین آسمانی که رویش را ندیده بود گرمترین پناهش بود و چه دلپذیر و امن بود این سقف باز آسمان.
شاید هم دیده بود؛ اما از آن چیزی در خاطرش نبود.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام خسته نباشید ایا این رمان جلد دو داره ؟میشه لطفا بگید اسمش چیه و کجا دانلود کنم ممنون
این رمان جلد دوم داره؟
چرا نصفه بود؟!
سلام .من چندین بار رمان زو با فرمت apkدانلود کردم ولی فصل یازده کتاب رو نمیاره
سلام.
اصلاح شد.
سلام
قسمت دوم رمان رو چطور میشه دانلود کرد?
سلام منظور شما جلد دومه؟
قلم نویسنده خوب بود ولی نویسنده در داستان سرایی و پردازش اثر مشکل داشتن.کسی که شخصیت اصلیش یه دختر نابیناست باید به همه ی جوانب توجه کنه .در این داستان تبسم فقط به اسم نابینا بود .هیچ محدودیتی نداشت فقط هرچند صفحه یکبار گریه میکرد که چرا من نمیتونم بقیه رو ببینم .نویسنده به زندگی یک نابینا توجه نکرده بود .این که یه نابینا احتیاجی به لامپ و روشن بودن چراغ اتاق نداره .این که کسی که بعد بیست سال میتونه ببینه به قدری ذوق زده و خوشحاله که حتی یه میخ ساده ی رو دیوارم براش جالبه نه این که خیلی ریلکس بگه من کی مرخص میشم .در کل قلم نویسنده قوی بود ولی من اصلا احساس نکردم که دارم داستان یه دختر نابینارو میخونم
من اصلا اون رمانو نخونده بودم
الان این رمان جلد دو هم داره؟؟تو فهرست زده بود یازده تا فصل ولی تا فصل ده بیشتر نداشت!!!!تهش معلوم نشد چی ب چیه!!حالا یا جلد دو داره یا فایل مشکل داشته ک تا فصل ده بیشتر برا من باز نکرده!!!
سپاس از اطلاع شما. اصلاح شد.
با خوندن این رمان یاده رمان دو نیمه سیب افتادم
سلام.نگاه خانم فرمت اپک رو که دانلود کردم رمان ناکامل بود.بخش یازدهمش باز نمی شد. رمان قشنگیه.خیلی متفاوت بود
سلام.
اصلاح شد.