نام رمان : تاکسی
نویسنده : h.esmaeili
ژانر : اجتماعی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : fateme078
تعداد صفحات کتاب : 54 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 11,749
تاکسی یک رمان اجتماعی در مورد دوران نوجوانی و اتفاقات حول این سن و سال است
خلاصه:
در زندگی هرکسی، حداقل یک الی دوتا اتفاق وجود دارد که هیچگاه فراموش نمی شود. اغلب زمانی
رخ می دهند که اصلا حواسمان بهشان نیست و فقط به یک هدف خاص، توجه می کنیم. این اتفاق ها بروز
پیدا می کنند و مسیر زندگی مان را برای همیشه تغییر می دهند و در تاریخ روح ما ثبت می شوند!این داستان
درباره دختر نوجوانیست که فکر می کند تمام آدمها مثل همدیگر هستند، او از همان نوجوانی، خودش را درگیر
مسائلی می کند که قرار نیست، فعلا اتفاق بیافتد. مثل نفرت و انزجار از جنس مذکر!غافل از اینکه همه این
ها، باعث می شود اون هرچه سریع تر به سمت بلوغ زودرس و عشق و عاشقی و درگیر شدن با همان افراد
نفرت انگیز خیالش، کشیده شود.در همین زمان او فرد استثنائیه زندگیش را پیدا می کند و فکر می کند او، مردِ
همه زندگی اش است. درحالی که تنها، دختر نوجوانی بیش نیست!تاکسی…
.
قسمتی از رمان:
روز گرمی بود، اوایل مهرماه بود و هنوز پاییز، رو نشان نداده بود. نه برگ ها زرد شده و ریخته بودند و نه دمای هوا تغییری کرده بود.
آن روز از تمام روز های قبل گرم تر بود و من، طبق عادتی که داشتم، مانتوی سیاه رنگی به تن کرده و زیر آن
خورشیدِ تابان، درحال ذوب شدن بودم. کلاسم تازه به اتمام رسیده بود و با جمعی از دختران به سمت پارکی
که در مسیرمان بود، پیش می رفتیم! چند نفری از ما جدا شدند و به سمت پسرانی که منتظرشان بودندو
لقب “دوست پسر” را داشتند، حرکت کردند.
موجودات نفرت انگیز!
همین طور که دخترها، خودشان را روی چمن ها ولو می کردند، بالا سرشان ایستادم زمزمه کردم که باید هرچه زودتر بروم. صدایشان
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
با سلام و خسته نباشید حدمت نویسنده این اثر. قشنگ بود و نکات روانشناسانه برای همون رده سنی بچه دبیرستانی ها داشت. به نظر من که خوب بود . قرار نیست برای دختر بچه ۱۶ ساله پایان خوش و رمانتیک در نظر بگیریم. حقیقت زندگی همینه. ممنون از نویسنده عزیز
موفق باشید.
میشه گفت متفاوت بود!ولی نمیتونه هر کسی رو جذب کنه!بنظرم به درد اون دسته ادمایی میخوره که خیلی ارومن و ذهن مشغولی دارن.اون دسته ادمایی که هر اتفاق کوچیکی درگیرشون میکنه!با ارزوی موفقیت و پیشرفت بیشتر برای سایت و نویسنده ی گل
سلام
عالی بود خسته نباشین
در عین اینکه کوتاه بود ولی موضوع جالبی داشت…
اتفاقی بود که ممکنه واسه هرکدوم از ماتا افتاده باشه و یا بیوفته!!!
“هیچوقت همه چیز اونطوری نیس که ما فکر میکنیم”
به نظرم این جمله ایه که این داستان رو توصیف میکنه.
پایانش تلخه؟
خیلى قشنگ بود.حقیقت از این تلخ تر نمى شد
قشنگ بود….یاد خودم افتادم..فقط شاید پایان داستان من تلخ تر از فروش یه تاکسی باشه…یا شایدم یه حلقه توی انگشت دوم دست چپ
خیلی خوب بود
کوتاه و جالب 🙂 شخصیت های این رمان ،آدمای عادی دور و ورمون بودن، موضوع جدیدی داشت به دور از کلیشه. با پایانی متفاوت ؛)
ممنون از نویسنده عزیز 🙂