نام رمان : باور ندارم
نویسنده : فاطمه.ح
تعداد صفحات کتاب : 1491 صفحه پرنیان، 501 صفحه پی دی اف
منبع تايپ رمان : http://www.forum.98ia.com/t1229955.html
تعداد دانلود : 44,032
رمز فايل : www.negahdl.com
لینک های دانلود به درخواست نویسنده و به دلیل چاپ اثر برداشته شد.
خلاصه :
این داستان سرگذشت دختریه که توی یه خونواده ی پرجمعیت زندگی می کنه وبعدازمرگ پدرش خانواده ی عموش به ایران میان ورازهایی فاش میشه که شایددرکشون برای خیلیا سخت باشه اما شراره درظاهر ساده ازشون می گذره …اتفاقایی براش پیش میاد که اونو ازاین رو به اون رو می کنه…شراره دیگه اون شراره ی قبل نیست…صدوهشتاد درجه تغییر کرده…پایان خوش
این داستان،داستان یه عشق حقیقیه…
بیشترداستان از زبون دختره بیان می شه وگه گداری از زبون پسره!
.
قسمتی از داستان:
درو به هم دادم…هر چه قدر تلاش کردم،نتونستم قفلش کنم..با حرص یه لگدنثارش کردم که مش سلام با لبخند اومد سمتم..با یه دست درو کشید به سمت خودش وبا دست دیگه کلید رو توی درچرخوندوبا لبخند گفت:
-یادگرفتی دخترم؟
سری تکون دادم وگفتم:
-دستتون دردنکنه..!
کلیدهارو دستش دادم وگفتم:
-مشتی..دیرم شده باید سریع برم،در ورودی قلقش دست خودتونه،بی زحمت….
پرید میون حرفم وبا لبخند گفت:
-پیر شی دخترم…برو به درس ومدرسه ت برس!
لبخند زدم ازشنیدن لفظ”مدرسه”…کیفمو روی شونه م انداختم واز ساختمون بیرون اومدم…به سمت سمند مشکی رنگم رفتم،درو باز کردم وکیفمو گذاشتم روی صندلی جلو..صدای زنگ موبایلم بلند شد…”حامد”…پوزخندی زدم وزیر لب گفتم”دنیا خوب نیست”
-چیه؟
-شری؟…کوتاه بیا..بخدا من..
صدای آهسته ودردمندش نه دلم رو لرزوند ونه قلبم روفشرد…”هرکسی که”اون”نمی شد”
حرفش رو قطع کردم:
-علاقه ای به گفتن دوباره ندارم اما می گم…من هیچ علاقه ای به شخص تو ندارم..از اولشم هیچ وعده وعیدی ندادم که حالا طلبکاری..گفتی یه دوستی ساده،گفتم باش…با خودت چی فکر کردی؟
لینک های دانلود به درخواست نویسنده و به دلیل چاپ اثر برداشته شد.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
سلام بنده فاطمه حیدری هستم نویسنده باور ندارم
باور ندارم دردست چاپ هست،لطفا هرچه سریع تر رمان را از روی سایت بردارید،تشکر
سلام دوست عزیز.
انجام شد.
نویسنده ی کتاب همون فاطمه حیدریه؟؟؟؟ ….از کتاباش اینجا زنی عاشقانه می بارد…هبوط…بی تار و پود …..آیا همونه؟؟؟؟ ممنون میشم جواب بدین
با سلام و تشکر میخواستم بگم که لینک pdf مشکل داره اگه میشه بررسی کنید.مرسی
سلام
مشکل سرور بود حل شد در حال ریستور هستیم
سلام
عاااااااااااااااالى بووووووووود واقعا دست نویسنده اش درد نکنه
سلام..نگاه جان میخواستم بدونم لینک تلگرام دارین ک بتونم اونجا رمان های جدید سایت رو دنبال کنم….با تشکر
https://telegram.me/negahdl
رمان بسیار زیبایی بود،،مرسی از نویسنده ی عزیز!!!
قشنگ بود دست نویسنده درد نکنه
میشه چند رمان به سبک دروغ شیرین که فضاش تو بیمارستانه معرفی کنید؟
رمان قشنگی بود ممنون از نویسنده و همچنین شما نگاه جان بابت سایتتون
سلام لطفا رمان در انتهایی ترین نقطه شب(جلد سوم درنده تاریکی)
Elnaz Dadkhah روبذارید
اینجا سایت رمان یا پوست ومشاوره؟اگه سایت رمانه پس چیزی غیراز رمان نباید باشه…ضمنن لطفا در روز۳/۴تارمان جدید بزارید..باتشکر?
سلام
ممنون از نظر شما
ولی خود شما میاید کمک کنید رمان ها را کپی کنید مثلا ۷۰ صفحه تاپیک در یک انجمن را
که چهار تا بزاریم
در ضمن مطالب دیگری هم در سایت قرار خواهد گرفت در کنار رمان میتونید نخونید