. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان احساس شیرین

انتشار توسط نگاه
۵ دی ۱۳۹۵

نام رمان : احساس شیرین

نویسنده : banoo pardis

ژانر : عاشقانه ، طنز

سطح رمان : معمولی

ویراستاران : نازآفرین، narcissus، Sogol_tisratil

تعداد صفحات کتاب : 602 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 35,637

3.7/5 - (3 امتیاز)
مطالعه/دانلود کتاب
رمان احساس شیرین
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

رمان احساس شیرین یک رمان بر پایه اتفاقات ظنز و عاشقانه است 

رمان احساس شیرین یک رمان بر پایه اتفاقات ظنز و عاشقانه است

رمان احساس شیرین

رمان احساس شیرین

خلاص:

داستان نصفش تو لندن و نصفش تو ایران اتفاق میفته.درباره یه پسر به نام آریا بهداد هست که با دختری به نام شیوا رهام همکلاسه و توی درس با هم رقابت دارن.آریا از طریق خانواده اش با دختری به اسم تسنیم آشنا میشه که بعدا متوجه میشه دختر عموی شیواست و رابطه اش با تسنیم کمی صمیمی میشه تا اینکه پدر و مادر آریا که این صمیمیت رو میبینن از تسنیم برای آریا خواستگاری می کنن. اما آیا این واقعا خواسته ی آریا هم هست یا نه؟

.

قسمتی از  رمان:

-آه،بازم تصادف!لعنتی.اگه دیر برسیم…
فرنوش-هنوز ده دقیقه مونده.الان زنگ میزنم به شیوا بره تو راهرو استاد رو علاف کنه.
با شنیدن اسم شیوا یاد دیروز افتادم و عصبانی تر شدم.سریع گوشیشو از دستش کشیدمو گفتم:
-نه.لازم نکرده.دختره ی زبون دراز خودخواه.
فرنوش خندید و با خندیدنش باز بیشتر حرصم دراومد.
-چیه؟چرا می خندی؟من اصلا نمی دونم تو چطور می تونی با این دختره دوست باشی و تحملش کنی.
فرنوش-مگه چشه؟
-چشه؟نخیر.سرتاپا گوشه.انقدر هم تیزه که …
با باز شدن یه راه حرفمو فراموش کردم و سریع حرکت کردم.ساعت رو نگاه کردم. امکان نداشت به موقع برسیم.

واسه فرنوش که ایرادی نداشت.استاد به من گیر می داد.دفعه اولم نبود دیر می کردم.دفعه قبل پنچر کردم.

دفعه قبلشم وقتی واسه سی ثانیه ماشینو پارک کردم تا یه خودکار بخرم جرثقیل از نا کجا آباد پیداش شد

و ماشینو برد.این بار اگه دیر می رسیدم حتما باید می رفتم حذف می کردم.استاد پارکینسون خیلی حساسه

و اگه کسی حتی یه بار بعد از خودش بیاد باید بره واسه حذف.ولی چون منو از ترم قبل می شناخت و بهترین دانشجوش بودم

3.7/5 - (3 امتیاز)

پرسش و پاسخ، نظر

12 پاسخ به “رمان احساس شیرین”

  1. ح گفت:

    داستان نسبتا خوبی بود ولی توی این داستان همش مادی گرایی دیده میشد و دختره فقط داشت پسره رو تحقیر میکرد و به نظرم باید غرور بیش تر و ادب بیش تری چاشنی پسرو و دختره میکرد !!!!
    نویسنده عزیز لطفا قبل از نوشتن داستان کمی درمورد کشور تحقیق کن تا درباره ی زندگی سفرا و حتی واحد پول و بافت شهری اطلاعات بدست بیاری.واحد پول انگلیس پوند هستش و دلار اصلا استفاده نمیشه.درمورد رستوران مورد نظر پسره باید بگم که اینجور رستوران ها توی مرکز شهر و جاهایی که گالری ها وجود دارن خیلی زیاد هستن چون همه قشر ادم برای دیدن گالری ها اونجا میان باری همین رستوران ها فضای مختلفی دارن شاید یک رستوران همرو با هم نداشته باشه اما شما ممکنه در یک خیابون هم رستوران اعیانی ببینید هم کافه گالری هم رستوران چینی و …
    چون بیش تر رمان ها از زبان دختر یا دانای کل نوشته میشن ،این رمان کمی متفاوت تر از بقیه بود ولی خیلی دخترونه بود . منظورم اینه که باید تفکرات پسرونه توش جای داده میشد.
    ممنون از نویسنده. امیدوارم که کتاب های خوبی بنویسید و موفق باشید

  2. محبوب گفت:

    قشنگ بود دوست داشتم

  3. نگار گفت:

    واقعا مسخره بود به هیچ وجه خوشم نیومد

  4. مریم گفت:

    تو کل رمان دختره داشت یک سره پسره رئ تحقیر میکرد و د قیقا مثل این میموند ک نویسنده ی سری رمان خونده ک توش دختره فقیرو پسره پولدار بوده بعدم پسره همش دختره رو تحقیر میکرده و نویسنده با نوشتن این رمان سعی داشته پسر رمانو کم ارزش جلوه بده تا دلش خنک شه و خب این بده ینی منو دوستام ک این رمانو خوندیم همین ذهنیت فقط تو ذهنمون شکل گرفت ولی بازم ممنون
    من از شخصیت پسره ک اینقد خاک برسر بود و دختره ک اینقد متکبر بود متنفر بودم …

  5. razi گفت:

    عالیییی بود خیلی زیبا ،عاشقانه و جذاب مرسی از نویسنده و نگاه عزیز

  6. رعنا گفت:

    از عالی یه چیز بیشتر بود عالی عالی عالی یه رمان تو همین مایه ها میخام اگه سراغ دارید لطفا اسمشو معرفی کنید خواهش میکنم

  7. Anita گفت:

    خوب بود
    نسبت به رمان های نوشته ی اخیر با همچین موضوعایی بهتر بود نسبتا

  8. baran گفت:

    رمان قشنگی بود ،مرسی ،لطفا چندتا رمان طنز قشنگ پیشنهاد بدین،با تشکر

  9. fatemeh گفت:

    سلام رمان عالی بود.*****

  10. tasnim sanaie گفت:

    mn faqat chon esme shakhsiat tasnim bod ham esm mn dn kardam omidvaram ke khob bashe

  11. فاطی گفت:

    خیلی قشنگ بود با تشکر از نویسنده و نگاه جون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت