نام رمان : آسمان آذر
نویسنده : zed-a
ژانر : عاشقانه ، اجتماعی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : بدون ویراستاری
تعداد صفحات کتاب : 1423 صفحه پرنیان، 457 صفحه پی دی اف
منبع تايپ رمان : https://www.forum.98ia.com/t1509465.html
تعداد دانلود : 41,807

داستان عاشقانه های آروم که همه چیز به خوبی و خوشی پیش میره اما طوفان از راه میرسه و باعث ویرانی های زیادی میشه

رمان آسمان آذر
خلاصه :
ایمان و آذر با هم ازدواج میکنند، دانشگاه قبول میشوند ومجبور به ترک دیار به سمت تهران. هر دوصاف وساده و عاشق هستند.تنها و غریب و صدالبته بی پول!
باهم تلاش میکنند و باهم درس میخوانند. اما همه چیزخوب نمی ماند و کم کم آن زندگی ساده وصمیمی تحت تأثیر محیط قرار میگیرد.
حرف اصلی داستان :
“عشق بهتراست یا ثروت ” – “عشق بهتراست یا شهرت” و مهم ترین حرف من “از ماست که بر ماست ”
.
مقدمه:
هر روز هرشب، کنج تاریک اتاقش تو طبقه ی ششم آپارتمان دورترین مجتمع این شهر،میریزه خاطرات تلخشو از پنجره بیرون اما ؛ دیوارا پرده ی سینمان واسه رسوا ترین عاشق در…
روزگارش شده حسرت ودرد پرشده وجودش با این افکار زرد…
قصه های همیشه تکرار
دردایی که نمیشن انکار
تختی که شده جای بازی واسه کابوسای شبونه انگار
آسمون خاکستری پشت شیشه
که دیگه هیچوقت عوض نمیشه
گیر کرده تو ماه آذرو میخواد
ابری بمونه واسه همیشه.
روزگارش شده حسرت و درد،پرشده وجودش با این افکار زرد….
بچگیشو…
تمام سادگیشو جا گذاشته تو دستای سرد یک مرد!!

روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را

رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست

این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود

رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
واقعا خسته نباشی نویسنده عزیز! خیلی قلمِ فوق العاده ای داری و صدالبته طرز فکری بکر!
من رمانای زیادی خوندم ولی واقعا رمانت یکی از بهترین ها بود!!
امیدوارم همیشه یکی از بهترینها بمونی…
رمان فوق العاده زیبایی بود شخصیت پردازی قوی بود شخصیت ها دوست داشتنی بودن و میشد باهاشون انس گرفت و حرصت نمیدادن و موضوع خاص و جذابی داشت و تکراری نبود ولی ولی ولی من به شخصه از پایان های اینطوری خوشم نمیاد پایان باز و پایان تلخ چیزی نیست ک مورد قبول من باشه در کل ممنون از نویسنده که زحمت کشیدن و نوشتن ولی کاش پایانش باز نبود حالا ک اینطور نوشتن خدا کنه دیگه دو جلدیش نکنن همین باشه و داستان زندگی شون بسته شه رمان ک از یک جلد بیشتر میشه زیباییشو از دست میده
اصلا نمیتونم این رمانو با کلمه هایی مثل عالی و فوق العاده و… توصیف کنم… قلم نویسنده خیلی لذت بخش و دلنشین بود… شخصیت های رمان رو من به شدت تأثیر گذاشت… فقط ای کاش اخر رمان باز نبود و تکلیف جانیار و آذر مشخص میشد…
در آخر هم میخوام از نویسنده عزیز از ته دلم تشکر کنم و امیدوارم ما رو با رمان های قشنگشون غافلگیر کنن…
سلام نگاه جون ،خیلی عذر می خوام این مطلب رو چند بار عنوان میکنم ،شما در مورد رمان یلدای بی پایان از خانم زکیه اکبری چیزی می دانید
آخه به توصیه چند نفر از دوستان مجازی رمان رو شروع کردم اما اواسط داستان ،ادامه رمان قطع شد الان دو ماهه دنبال بقیه رمان هستم ،حتی برای خرید کتاب هم اقدام کردم اما فایده نداشت ،لطفا راهنمایی فرمایید .
سلام.
خبر ندارم.
موضوع رمان یک موضوع کلیشه ای و عاشقانه فانتزی نبود ،موضوع رمان پخته بود اما روند داستان رو نمی دونم ،واقعا سرگذشت آذر در طول رمان با آنکه آخرش پایان خوبی داشت خیلی آدم رو متاثر میکرد ،و ادم را بفکر فرو میبرد که واقعا هر کدام از ماها ممکنه یک آذر باشیم ،با این تفاوت که این یک رمان آیت و نویسنده آن را بسمت خوبدمتمایل میسازد تا از تلخی داستان جلوگیری کند ،ولی در زندگی واقعی زنان یا شاید زنانی وجود دارند که نتوانستند خودشانرا جمع کنند ،نتوانستند گگذشته را هضم کنند ،نتوانستند دوام بیارند ،که در جامعه ما هم کم نیستند حتی بیشتر از آن چه که فکر میکنیم هستند ، بیشتر ما با عشق شروع میکنم با دوست داشتن ،تهش چی میشه اکثر ما ناراضی هستیم ،یک جور هایی همدبرخی رمان نویسان بی انصاف در ژانر عاشقانه زن ها را مقصر اصلی جلوه میدهند که این مورد در زندگی واقعی کمتر دیده میشه چون میدانیم احساسات یک رن با یک مرد متفاوته ،
در این داستان شاید خاص نسبت به رمان های مجازی ،آدم واقعیت رو به زوایای خودش در رمان می بیند ،ولی باز هم میگویم این یک رمان است و نویسنده شاید برای ریکاوری یم شخص ،روند داستان رو به سمت درستی می کشاند ،ولی واقعیتداین است کهداکتر ما فداکاری میکنم ،عشق می ورزیم،از خودمان میگذریم ولی انتظار خیلی چیزها رو نداریم که سرمان میاید و برایمان بی انصافی است ،خیلی بی انصافی ،و بعضی وقته بعد این بی انصافی ها فکر میکنم و می بینیم که عمرمان رفته ،و چیزی نداریم که باباش تلاش کنیم ،هدف داشته باشیم واقعا میمیریم ،نابودی خود را ،و همه به اعتیاد روی میآورند برای فراموشی ،حتما نباید اعتیاد به مخدر باشد ،اعتیاد به کارهای بیهوده ،اعتیاد به هدر دادن وقت ،اعتیاد به میهمانی ها ،اعتیاد به ….. و در آخر نابودی عمرمان ،این رمان رو بخونید
از نگاه جون هم خواهش میکنم در صورت امکان رمان یلدای بی پایان از همین نویسنده خوش قلم رو به اشتراک بگذار د
اخرش چیشد چرا اسم سالاری اوردمن نفهمیدم اخرش بهم رسیدن؟؟؟
پایان رمان خوش است با ناخوش????!!!!!????!!!!
سلام نگاه جونم ،میشه رمان یلدای بی پایان از همین نویسنده رو در سایت قرار دهید .ممنون میشم
داستان زندگی منم یجورایی شبیهه این رمان بی نظیر بود
سلام ممنون از نویسنده عزیز فقط یه سوال جلد دوم نداره این رمان
سلام ببخشید رمان جلد دوم هم داره؟میشه اسمشو بگید؟
خیلی رمان خوبی بود ..ممنون از نویسنده ی عزیز
این رمان فوق العادست! کاااملا واقع گرا…..من عااااشق پایانش شدم اون لحظه ای که نوشت: سالاری! پایان بازش رو دوست داشتم….
چرا نوشت سالاری ینی چی من نفهمبدم؟ فرزانه از کجا پیدا کنه چ ربطی ب سالاری داره؟
عالیییی
کعالیترین رمان الکترونی که تا به حال خوندم ،از نویسنده بابت قلم زیبا و موضوع بکرشون تشکر میکنم.
سلام
از رمانهایی بود که از بس جذبم کرد یک روزه تمومش کردم و مشتاقانه منتظر جلد دومشم .اونایی که از رمانهای آبکی خسته شدن پیشنهاد میکنم که بخوننش …واقعا نویسنده قلم ستودنی داره خوشحالم که سعادت خوندن همچین رمانی شامل حالم شده …ادمینجان دست تو هم درد نکنه مرسی که هستی …♡
عالی بود واقعا…من عاشق قلم این نویسنده ام.علاوه بر این رمان تاطلاقی خطوط موازی ام فکر کنم مال ایشون باشه که اونم فوق و العاده بود…توصیه شده به کسایی که دنبال رمان های ابکی نیستند!
کسی اسم بقیه اثار این نویسنده عزیز و میدونه؟من واقعا شیفته طرز نگاه واقع گرایانه و جالبش ام…قلمشم بی نهایت زیباست!!
ممنون از شما و نویسنده عزیز
واقعا واقعا و واااقعا خسته نباشی نویسنده عزیز.شاید از معدود رمان هایی بود که بعد مدت ها دوباره کامل خوندمش و غرق لذت شدم.فووووق العادست.به تمام معنا:))
توصیه اکید به خواننده های حرفه ای که از رمانای لوس فرارین!
اول سلام خدمت نگاه جان و شادان جان با اینکه رمانهای زیادی تو این سایت خوندم ولی اولین باره که میخوام از شما دو عزیز تشکر کنم : سپاسگزار بابت سایت خوبتون.امیدوارم همیشه موفق و موءید باشید .و حالا نقد و نظرم راجع به رمان :بسیار خوب بود و صدرصد رئال و واقع گرایانه .موضوع رمان خاص و جذاب ،شخصیت پردازی عالی ،قلم شیوا ،نگارش عالی ،بدون غلط املایی چیزی که متاسفانه بسیار زیاد داخل رمانهای مختلف شاهدش بودم . دست بوس شما و قلمتون مستدام.بی صبرانه منتظر کارهای بعدی شما هستم
رمان خیلی خوبی بود حقیقتا
ولی مشکلی که باهاش داشتم آخرش بود تعجب میکنم نوشتن آخرش خوبه ولی برای من آخرش اصلن جالب نبود
ممنووووووون
فقط می تونم بگم عاااالی بود
رمان خیلی قشنگی بود ادمو جذب میکرد دست نویسندش درد نکنه که اینقدر زحمت این رمانو کشیده منتظر رمان های جدید این نویسنده ی گل هستیم
سلام . خسته نباشید با این سایت رمان های خیلی خوبتون.اگه امکان داره لطفا رمان سراب هم بزارید. ممنون .
واقعااا ممنون هم از نویسنده ی توانا و خوش ذوق
هم از نگاه عزیز و دست اندر کاران
خیلی پخته بود خیلی تأثیر گذار بود و منقلبم کرد
عشق از خود ما از روح ما و از همدلی ها نشأت میگیره ? به این امید که جانیار ها بیشتر بشن، یه بازتاب از خدای مهربون
مرسی از پیام های سازنده و حقیقت ها ??
خواهش میکنم مهربون
میشه لطف کنید بگید پایانش خوشه یا نه لطف زود بگید مخام بخانم ممنون
@sara,
پایانش خوشه دوست عزیز، ایشالا که مثل من دوستش داشته باشی ?
ممنونم از زحماتتون سایتتون خوبه. مررررسی????