. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

ترجمه داستان مامی

انتشار توسط shadan
۹ اسفند ۱۳۹۹

نام رمان : داستان کوتاه مامی

نویسنده : مترجم: GRAY MOON

ژانر : اجتماعی

سطح رمان : معمولی

ویراستاران : بدون ویراستاری

تعداد صفحات کتاب : 8 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 686

Rate this post
مطالعه/دانلود کتاب
ترجمه داستان مامی
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

ترجمه داستان مامی داستانی کوتاه به نویسندگی Anne Nowlin است یک داستان ادبی مربوط به کودکی ده ساله و واقعیت های زندگی اش در شبی پر اتفاق

ترجمه داستان مامی داستانی کوتاه به نویسندگی Anne Nowlin است یک داستان ادبی مربوط به کودکی ده ساله و واقعیت های زندگی اش در شبی پر اتفاق

ترجمه داستان کوتاه مامی

ترجمه داستان کوتاه مامی

خلاصه:

آوای ده ساله، شب با جیغ مادربزرگش بیدار می‌شود و وحشت

زده برای نجات جانش به‌‌سمت پنجره می‌شتابد تا از بانی وحشتی

که پشت در انتظارش را می‌کشد بگریزد.

هنگامی که دستگیره در آهسته تکان می‌خورد وحشت زیادی درونش می‌نشیند.

سپس صدای آشنای خاله‌اش در اتاق می‌پیچد. وقتی می‌فهمد کسی نیست

که به آن ها صدمه بزند، حیرت به ذهن خواب‌‌آلودش سایه می‌افکند؛ اما خبری

که سلا می‌دهد خیلی بدتر از چیزی‌ست که می‌توانست تصور کند

.

قسمتی از ترجمه داستان مامی :

دستم رو دراز کردم تا اون تیکه کاغذ رو که تو دستش مچاله کرد رو بگیرم. اون بازوم رو گرفت و مثل یه عروسک پارچه ای تکونم داد. یه صدای ترق از استخونم بلند شد و من جیغ زدم. همین که من رو بالا کشیدحس کردم بازوم از جا در اومد. وقتی مامی من رو برد بخش اورژانس، اون فیلم «بازی تاج و تخت » نگاه میکرد. با تمام وجودم ازش متنفرم.بعدخاله سلا من رو به بیمارستان برد تا اون رو ببینم. وضعیتش وخیمه. چندتا دنده شکسته و یه ریه متلاشی شده داره. کنار تختش وایمیستم. تا بیدار میشه نگاهش میکنم. من رو میبینه. دست کبود و بند انگشت خراشیده شکم کم به سمت دستم میاد. دستش رو پس میزنم تا اصلا دستش بهم نرسه. با چشماش التماسم میکنه.پرستارمیاد تو و یه چیزی توی لوله بالای دستش تزریق میکنه. با اثر دارو میجنگه؛اما بلاخره میخوابه. به چهره ی شیرین و چشمای وحشت زده مامانم وقتی بابا میخواست مشتش رو به سمتش فرود بیاره فکر میکنم. کبودی ساعدش رو وقتی سعی میکردجلوی ضربات رو بگیره یادم میاد. روی بابام خم میشم. الان خیلی بدجنس به نظر نمیاد. بیشتر درمونده

.

Rate this post

پرسش و پاسخ، نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت