. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان همخانه ارواح

انتشار توسط نگاه
۲۱ اسفند ۱۳۹۶

نام رمان : همخانه ارواح

نویسنده : fateme078

ژانر : ترسناک. معمایی

سطح رمان : معمولی

ویراستاران : ~Desire~

تعداد صفحات کتاب : 319 پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 19,039

4.3/5 - (47 امتیاز)
مطالعه/دانلود کتاب
رمان همخانه ارواح
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

رمانی تخیلی که به سرگذشت یک خانه قدیمی و ساکنان گذشته و گره خوردن به حال و مسافر امروز این خانه می پردازد

رمانی تخیلی که به سرگذشت یک خانه قدیمی و ساکنان گذشته و گره خوردن به حال و مسافر امروز این خانه می پردازد

رمان همخانه ارواح

رمان همخانه ارواح

خلاصه:

ماجرا از اون‌جایی شروع میشه که دنیز به همراه ارغوان برای تحصیل به خانه‌ی قدیمی پدربزرگ مادرش سفر می‌کنند؛ غافل از این‌که دست سرنوشت زندگی اون رو با دو دختری که در گذشته در این خونه زندگی می‌کردند گره زده. دو خواهر که سال‌های گذشته، زندگی مخفیانه‌ای توی این خونه داشتند و حالا دنبال آزادی از بند اون خونه‌اند.

.
مقدمه:

بر لبانم سایه‌ای از پرسشی مرموز
در دلم دردی‌ست بی‌آرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن، امروز
گر چه از درگاه خود می‌رانی‌ام؛ اما
تا من این‌جا بنده، تو آن‌جا، خدا باشی
سرگذشت تیره‌ی من، سرگذشتی نیست
کز سرآغاز و سرانجامش جدا باشی

.

قسمتی از رمان :

– آمده‌ایم که برویم، هیچ‌کس ابدی نیست. زندگیمان مانند کتاب داستانی است که اولش ساده و آرام پیش می‌رود،

وسط‌هایش هیجان می‌گیرد و در آخر پیروز یا مغلوب می‌شویم.
گاهی همه‌چیز راحت و آرام پیش می‌رود و یک‌راست به خانه‌ی ابدیمان راه می‌یابیم.
و گاهی برای سنگ قبر نداشته، آرزوهای از دست رفته و یا انتقام می‌مانیم و سرگردان می‌شویم…!

***
کنار گل‌های یاس باغچه ایستادم. در حالی که چمدونم رو جلو-عقب می‌کردم، یاد دیشب افتادم که بابا بعد از یک ماه، اجازه‌ی رفتن از تهران رو صادر کرد. این هفته به کل نازش رو کشیدم؛ دیشب هم گفتم:
– اگه نذاری برم، مثل مریم دختر فراری میشم و از این زندونی که برام ساختی فرار می‌کنم!
بابا چه‌قدر از این حرفم شوکه شده بود! سیلی که به گوشم زد رو به یاد دارم. آخر هم گفت:
– هر قبرستونی که می‌خوای بری، برو! توی خونه‌ی من کمتر از گل به تو نگفتن؛ اما اگه می‌خوای از این خونه بری، باید جایی که من میگم بری!
کلیدی رو از روی میز برداشت و به دستم داد. می‌گفت مادرم یه زمانی توی اون خونه زندگی می‌کرده؛ حتی علتش رو هم نپرسیدم. به مادرجون نگاه کردم؛ صورت گرد و لپ‌های برآمده‌اش من رو به سمتش کشوند. بی‌محابا بـ ـوسه‌ای به صورت کوچولوش زدم.
لبخند عمیقی زد و گفت:

4.3/5 - (47 امتیاز)

پرسش و پاسخ، نظر

19 پاسخ به “رمان همخانه ارواح”

  1. نرگس گفت:

    آخرش نفهمیدیم چی شد فصل اولش خوب بود ولی فصل دوم و کاملا موضوع عوض شد

  2. نگار گفت:

    رمان خیلی مسخره ای بود مخصوصا فصل دو

  3. behnam گفت:

    لطفا ادامش بدید جلد سومش رو توروخدا لطفا

  4. behnam گفت:

    عالی بود

  5. Afro samurai گفت:

    دسخوش داشتی
    یکمی هم شبیه فیلم rings بود.
    اخرشم میشد باحال تره بشه.
    غلط املایی هم داشت که باعث شد سخت تر بفهمم.
    ولی تک تک ثانیه ها ارزش داشت.
    بازم بفرس.

  6. sahar گفت:

    ببخشید جلد دوم این رمان اومده؟؟؟اگه اومده اطلاع بدین لطفن ممنونم(:

  7. eli گفت:

    رمان خوبی بودالبته جلد اولش…بیشتر معمایی بود نه ترسناک…جلد دومش یکم دور از فکر بود

  8. Zhinous_Sh گفت:

    رمانی زیبا با قلمی فوق العاده و ایده‌ای ناب!
    امیدوارم همیشه در موفق‌تر از قبل باشی، علی‌الخصوص در عرصه‌ی نویسندگی! ^.^

  9. Hani گفت:

    خدایی جلد اولش خیلی ترسناک بود من خودم عاشق رمان ترسناکم ولی این دیگه خیلی ترسناک بود مخصوصا که تنهایی شب بخونیشمرسی از نویسنده فقط جلد دومش اخرش خیلی هندی بازی شد کاش جوره دیگه ایی بود که طعم ترسناکیش میموند…

  10. نکیسا گفت:

    عالیههههههههه
    عاشقش شدم بازم ترسناک بنویس

  11. zohre گفت:

    هرکسی ک یه رمان تخیلی و معمایی میخواد این رمانه مناسبیه زیبا بود

  12. سپيد گفت:

    به نظرم بعضى از قسمتای رمان گنگ بود، دنیز نامزد بهترین دوستشو ندیده بود یا حتی اسمشو نمیدونست ؟؟ یا مگه دنیز ندید که نیره افتاد توى چاه؟؟ مرد همسایه داستانش گنگ و نامعلوم موند، نسبت فامیلیه علیرضا و نیره هم یکم هندى بود، جلد اولش خیلى خوب بود جلد دومش یکم غیرواقعى، در کل میشه گفت خوب بود، خسته نباشید

  13. نسترن گفت:

    رمانش خیلی ترسناکه. من ترسیدم

  14. نگین گفت:

    دوسش داشتم….خسته نباشی،اولین نویسنده ایرانی که من داستانشو خوندم بودی که وقتی رمانش ژانر ترسناک داره واقعا داخلش وحشت حس شد
    خشته نباشی

  15. زهرابهاروند(نویسنده رمان) گفت:

    اولین باره رمان ترسناک میخونم
    بنظرم ژانر معمایی و ترسش رو به خوبی نشون داده
    ان شاءاللّه همیشه موفق باشی نویسنده ی عزیز

  16. źáhŕá گفت:

    رمان قشنگی بود
    متشکر از نویسنده محترم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت