نام رمان : ماه شب تار من
نویسنده : mahla.mp
ژانر : عاشقانه، معمایی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : ραяαѕтσσ و tannaz._d
تعداد صفحات کتاب : 337 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 20,736
رمان ماه شب تار من ، رمان در مورد نفرتی هست که شکل گرفته و ناخوادگاه زندگی بسیاری را درگیر میکند و فاصله نفرت وعشق به مویی بند هست و میتواند همه چیز را تغییر دهد.
خلاصه:
سورن افشار یکی از تاجران بزرگ و سرشناس که سالهاست نفرت در قلب او ریشه دوانده؛ اما با دزدیدن آیسان،
داستان آنطور که او پیشبینی کرده بود، پیش نمیرود و خواهناخواه وارد مسیری میشود که سرنوشتش را تغییر میدهد.
اما با پیداشدن باربد تاجفر، برنامه عوض میشود و…
.
قسمتی از متن رمان ماه شب تار من :
بیتوجه به التماس و گریهوزاریهای سارن، در اتاق رو بستم و روی صندلی مخصوص و بزرگم که کنار تخت قرار داشت، نشستم.
جعبهی سیگار رو از جیب کتم بیرون کشیدم. نخی بیرون آوردم و بین لبم قرار دادم. فندکم رو از روی پاتختی چنگ زدم.
زیر نخ سیگارم گرفتم و روشنش کردم.
به تابلوی نقاشی خودم که تصویر دختری روی تابلو نقش بسته بود، نگاه کردم.
سیگار رو آروم از لای لبم بیرون کشیدم و پوزخندی زدم.
کارم به جایی رسیده که خواهرم هم بهم خــ ـیانـت میکنه.
نفسم رو عصبی بیرون دادم. بلند شدم و چنگی به موهام زدم. صدای گریهی سارن از بیرون میاومد و عصبیترم میکرد.
فریاد بلند و خشمگینی کشیدم. با پام به زیر میز بـ*ـار زدم که میز کج شد و روی زمین با صدای ناهنجاری افتاد.
تموم وجودم میلرزید. از خشم به نفسنفس افتاده بودم و قفسهی سـینهم بهشدت بالاوپایین میشد.
در با ضرب باز شد و پشتبندش صدای نگران رخساره به گوشم رسید:
زیر نخ سیگارم گرفتم و روشنش کردم.
به تابلوی نقاشی خودم که تصویر دختری روی تابلو نقش بسته بود، نگاه کردم.
سیگار رو آروم از لای لبم بیرون کشیدم و پوزخندی زدم.
کارم به جایی رسیده که خواهرم هم بهم خــ ـیانـت میکنه.
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
یعنی واقعا رمان آبکی که میگن به این میگن ، چرا آخه انقدر قلم نویسنده باید ضعیف باشه؟ دختره رو دزدیده کتکش هم زده بعد دختره تو عمارت محو تابلو ها میشه ؟ انقدر داره بهش خوش میگذره؟ واقعا مزخرف ، حتی تا آخرش نخوندم ، همین که از انباری بردش عمارا رمان رو حذف کردم
سلام چرا فایل پی دی اف دانلود نمیشه؟
کلا از وقتی سایت آپدیت شد و چندروزی در دسترس نبود بعد اون دیگه نمیتونم هیچ کدوم رمانها رو دانلود کنم
سلام با مرورگرهای دیگه هم امتحان کنید
به نظر من خوب نبود.یه دختر دزدیده میشه به راحتی بعد تو خونه میتخدم و مادر پسره انقدر باهاش خوبن که مادر خود من با من خوب نبوده!!!موفق باشی نویسنده عزیز