نام رمان : فصل نرگس
نویسنده : پرنده سار
ژانر : عاشقانه، تراژدی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : ✿↝..Яάみส..↜✿
تعداد صفحات کتاب : 144 پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 26,175
رمان فصل نرگس داستان عشق و دلداگی در نوجوانی هست و رد پای آن حتی با گذشت زمان و پا گذاشتن به آینده هم پاک نمیشود و دل در انتظار عشق میماند.
رمان فصل نرگس
خلاصه:
گذر زمان، نمیتواند رد پای گذشته را از ساحل سرنوشت کسی پاک کند، فقط میتواند انسان
را با نگاه به آینده، اندکی از یاد گذشته غافل و به آینده معطوف سازد.
انتظار برای بازگشت دلبند، چه نتیجهای دارد؟ماجرای نوجوانیست که در راه بازگشت به خانهاش، با دختری برخورد میکند و در این دیدار کوتاه،
اتفاقاتی رخ میدهد که موجب ماندگارشدن آن دختر در ذهن پسر میشود.
.
قسمتی از متن رمان فصل نرگس :
ست در جیب شلوار جین مشکیاش فرو برد و به این فکر کرد که چه خوب است که میتوانند فرم مدرسه را بپیچانند و با پیراهنها و شلوارهای مورد علاقهشان بیایند و بروند
و کسی هم به آنها نگوید بالای چشمتان ابروست. کیف مشکیاش را روی یکی از صندلیهای خالی ایستگاه انداخت و از جیب مخفی پشت کولهاش،
موبایل و هندزفریاش را بیرون کشید. بلااستثنا تمام بچههای مدرسهشان گوشی میآوردند و آنهایی هم که به نظر میآمد بچههای مثبت و قانونمندی هستند،
ظاهر قضیه بودند و آن زیرزیرها کارهای خیلیخیلی خوبی میکردند.
با همان لبخند روی لبش، درحالیکه سیم را وصل میکرد و دنبال آهنگ مورد نظرش که دیشب برایش فرستاده بودند میگشت، به حرفهای احسان گوش سپرده بود.
– امروز چندتا رو حوصله دارین؟
روی آهنگ I Like Me Better توقف کرد و لمسش نمود. صدای بیآزار موسیقی و خواننده در گوشش پخش شد، به موبایلش نگاهی انداخت که 32% شارژ داشت.
در جیب راست شلوارش قرارش داد و روی همان صندلی پوسیده و بیرنگوروی
ایستگاه که کیفش را روی آن انداخته بود، نشست و درحالیکه سرش را با ریتم ترانه آرام جلو و عقب میکرد،
گوشهی دماغش را کمی خاراند
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
قلم نویسنده رو دوست دارم اما محتوا و موضوع کسل کنندع بود وبی نتیجه تموم شد میشد از این موضوع یه رمان قشنگ تر وتازع تر دراورد
من نمیگم خوب بود یا بد امّا قشنگ بود مثل یه تحلیل فلسفی…به زبان ساده تحلیل زندگی یه نوجوون نویسنده عزیز قلمتون من رو یاد قلم نویسنده محبوبم میاندازه دوسبک متفاوت امّا با ویژگیهایمشترک زیاد
با وجود اینکه قبلا هم گفتم، رمان فو العاده ای نوشتی پرنده سار
سلام نگاه عزیز. من متاسفانه نمیتونم رمانای جدیدتونو دانلود کنم. فقط خلاصهی رمان با یه متن کوتاه و منتخب شده میاره تو صفحه!! مشکل چیه؟!
رمان های این سایت یکی از یکی بهترن نمیشه گف کدوم بهترتره
چرا رمان جدید نمیذارید
من هرروز سایتتونو چک میکنم
خیلی وقته رمان جدید نذاشتید
رمان جدید گذاشته شد
ممنون عزیزم
خواهش میکنم مهربون
پایان خوشه؟؟؟
پایان خوش که نه؛ امّا پایانش طوریه که تصوّر میکنم مخاطب رو راضی بکنه 🙂
سلام و خسته نباشید.
سوالی داشتم
انجمن عالی نگاه چرا رفع فیلتر نمیشه؟؟؟؟
چقد قلمتون به دل میشینه. موفق باشین همیشه
خیلی خیلی خوب بود. کوتاه و تاثیرگذار.
روزتون بهخیر. تشکر از نظری که اظهار کردید و وقتی که گذاشتید و امیدوارم چرخ روزگارتون پررونق و دوستداشتنی بچرخه.
اگر کموکاستی هست ببخشید ❤
سلام عزیزم خسته نباشید فایل و با دوتا فرمت دانلود کردم ولی باز نمیشه فایل مشکلی داره؟
سلام خانوم نگاه عزیز، یا هر کدوم از مدیرهای محترم سایت نگاه دانلود.
سوالی داشتم. من چند هفته ی پیش از انجمن اخراج شدم، دلیلش و واقعا نمی دونم، شاید چون تو سایت دیگه هم به طور عادی فعالیت داشتم. در هر حال من قصدی نداشتم و می خواستم بدونم آیا راهی برای بخشش وجود داره؟ این بین برای آزاد شدن حساب کاربریم هر کاری هم لازم باشه انجام میدم.از اون سایت دیگه خارج میشم یا برای هرچیزی که شما بخواین تعهد میدم. اسم کاربریم zahra.bgh هستش. من دو سال و نیم به طور مداوم در این سایت فعالیت داشتم و وابستگی شدیدی بهش دارم. خواهش میکنم اگر ممکنه تجدید نظر بفرمایین.
سلام
دلیلش این بود که در انجمن دیگه ای رنک نویسنده داشتین.
رفع بن شدین
مرسی برای رمان زیباتون
خیلی متشکرم از اینکه وقت گذاشتید جانم. اگر کهکموکاستی داشت، به من ببخشید ❤
فوق العاده
خوشصدایی که فزاموش نمیشی ❤
ممنونم ازت.
از اون دسته رمان هایی که هر بار دلت می خواد دوره اش کنی و دوره اش کنی. دلنشین و شیرین. البته من دلم میخواست اخرشم شیرین باشه که نشد تلاش ما به ثمر بشینه 😀
خسته نباشی نویسنده جان عزیزم ^^
عزیزِ دلم، دختر قشنگ (:
تا کهکشان ممنونم از تو و متاسفم از اینکه اونجور که باید و مطابق میل تو بود، رمان پیش نرفت. همراهیِ تو و مریمجان غیرقابل فراموش شدنه. ممنونم که انرژیهاتون رو بهم هدیه میکردین و اگر کم و کاستی بود به بزرگی خودتون ببخشید ❤
خیلی قشنگ بود .ولی دلم گرفت .کاش یه اشاره ای هم به زندگی نرگس میشد .بعد چند سال چه اتفاقی براش افتاده وچیکار میکنه. ممنون از نویسنده عزیز
سلام.
بههرصورت جَوّی که فضای داستان در اون حرکت میکرد، بیشتر حول و حوش کارکتر امین بود و تاثیری که از نرگس میگرفت؛ این هم به نوعی یک پایان خوش محسوب میشه (^-^)
آرزو میکنم که تا ابدترین روزها حالِ دلتون خوب باشه.
باز هم تشکر از اینکه وقت گذاشتین ❤
یه رمان کوتاه و پر از حس با یه قلم فوقالعاده. این رمان خیلی خوبه دوستان. بخونید حتما.
از بامعرفتترین دوستان من…
تا صدای خندهی ستارهها ممنونم ازت ❤
مگ امین رشتش تجربی نبود؟ چرا مهندس شد؟
جوابه منو نمیدین؟!
سلام؛ خسته نباشید.
چرا من حسابم رد میشه موقع ثبت نام؟
چطوری باید عضو بشم؟
سلام ممنون
یه بار دیگه با همین ایمیل ثبت نام کنید