. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان تا تلاقی خطوط موازی

انتشار توسط shadan
۲۰ خرداد ۱۳۹۴

نام رمان : تا تلاقی خطوط موازی

نویسنده :  zed-a

تعداد دانلود : 94,060

3.9/5 - (57 امتیاز)
مطالعه/دانلود کتاب
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

    رمز فايل : www.negahdl.com

    خلاصه کتاب

    لینک های دانلود به درخواست نویسنده برای چاپ حذف شدند.   ****** خلاصه : اپیزود اول ؛بهار ،هفت سال پیش...

    لینک های دانلود به درخواست نویسنده برای چاپ حذف شدند.

     

     رمان تا تلاقی خطوط موازی

    رمان تا تلاقی خطوط موازی

    ******
    خلاصه :
    اپیزود اول ؛بهار ،هفت سال پیش مرتکب خطایی میشود.خطایی که دو دوست نوجوانی اش هم در آن دخیل هستند.خطایی که جـــبرانی ندارد.خطایی که یک خط بطلان روی تمام آینده و آرزوهای بهار میکشد.
    اپیزود دوم ؛بهار از دوستانش جدا میشود و سعی میکند گذشته را فراموش کند.تا حدودی هم موفق میشود.زندگی خودش را دارد.روزمرگی هایش را .مثل یک “دختر” عادی.
    اپیزود سوم ؛ماه همیشه پشت ابر نمیماند!با ورود سرگرد سید امیر احسان حسینی به زندگی بهار؛همه چیز بهم میریزد….نمیدانم؟!شاید هم برعکس،همه چیز مرتب میشود…

    .

    مقدمه :
    عاشقان بهم میرسند اگر خطا کنند . . . . . . قوانین هندسی خداکند به عهدشان وفا کنند !!

    “تا تلاقی خطوط موازی ”
    از بچگی یاد گرفتیم؛دوخط موازی هیچگاه بهم نمیرسند.تا ابد هم امتدادشان دهیم؛رسیدنشان محال است.داستان من؛داستان تضادهاست.داستان تقابل عشق و نفرت،سفید وسیاه.
    داستان من تقابل عشق و وجدان است.
    دختر داستان خطا کار است.نفرت انگیز نیست اما خوب هم نیست.حداقل درکنار امیراحسان!….امیراحسان سفیدست…مثل برف…پاک است…برای خودش بروبیایی دارد…بهار برایش از کم هم کم تراست…
    اگربخواهند بهم برسند؛باید خطا کنند.این قانون هندسه است.یکی باید کوتاه بیاید.یکی باید از مسیرش منحرف شود.یا بهار پاک شود(که محال است)یا احسان کثیف شود(که این محال تر است!)
    از کجا آمده بودی.
    این چنین آرام آرام
    از کنار آخرین پنجره که از آن می گذشتم.
    خسته خسته راه رفته بودم.
    تنهایی ام در امتداد دستهایت بزرگتر خواهد شد.
    من اینجا
    تا تلاقی تمام خطوط موازی.
    تا پر شدن صدای قلبم
    به انتظارت خواهم ایستاد
    “شاعر : بانو مریم تاجیک ”

     

    لینک های دانلود به درخواست نویسنده برای چاپ حذف شدند.

     

    3.9/5 - (57 امتیاز)

    پرسش و پاسخ، نظر

    145 پاسخ به “رمان تا تلاقی خطوط موازی”

    1. Tbssom گفت:

      واقعا رمان محشری بود.کم پیدا میشه همچین رمانایی که اینقدر خواننده روجذب کنه.نوسیده هم قلم زیبایی داشتن.مرسی بابتش.بازم بزارین از این رمانا.

    2. fereshteh گفت:

      فوق العاده بود ..

    3. آیلین گفت:

      من از مذهبی بودن و عقاید مرد سالارانه امیر احسان اصلا خوشم نیومد کی گفته مذهبی یعنی خوب غیر مذهبی یعنی بد آدم ها خاکستری ان و این که شاهین عاشق نبود اینجور آدم ها که قتل و جنایت میکنن دلرحم نمیشن چون بر اساس روانشناسی شخصیت شاهین عاشق نبود بیمار بود آدم بیمار عاشق نمیشه این رو نباید با عشق واقعی اشتباه گرفت ی سری آدم مریض بهار هم که خیلی افراط و تفریط میکرد و هیچ حد و مرزی برای خودش نداشت حتما نباید مذهبی باشی آدم عقل داره البته بعضی ها بخاطر بیماریشون ازون محروم اند انسانیت و اخلاق اگر رشد عقل کمل بشه با اون بالا میاد تیکه ام که احسان انداخت جالب بود گفت با خودش گفته اگه نه بگم دوستام میگم بچم این که خانوادش اونو بی اعتماد به نفس بار آورده بودن خانواده ها به جای این یکم غرور رو بذارن کنار مطالعه کنن بدونن تو هر سنی از نوزادی تا ۱۸ سالگی باید با بچشون چطور برخورد کنن میشینن روش های من درآوردی و پوچ خودشون رو اجرا میکنن بعد میگن ما تو تربیتت چ اشتباهی کردیم! احمقانس تازه اون هایی که بیمار نیستن هزار تا عقده حل نشده دارن که اونو میبرن تو ازدواجشون شاید عشق بهار به شوهرش مثل عشق شاهین به بهار بیمار گونه نبود ولی بخاطر مشکلات و کنبود هاش بود که کسی که بهش سلطه داشت و باهاش بد رفتاری میکرد رو میخواست خودش خودش رو ارزشمند نمیدونست و دوست نداشت اینقدر خالی بود که با اون محبت ها کم آمیخته با خشونت احسان دلبسته هم نه وابسته شد(یعنی بدون این من میمیرم )

    4. شادی گفت:

      از کجا تهیه ش کنیم؟

    5. حامد گفت:

      لطفا لینک رو بردارید کتاب چاپ شده است

    6. honey گفت:

      بهار واقعا دیوونه بود
      شاهین ب این خوبی رو ول کرده بود بعد رفته بود سمت ی آدم خشک مقدس ؟
      من از وقتی خوندمش ه، ش شاهین تو ذهنم واقعا عاشقش شدم

    7. Eli گفت:

      وای که چقد این رمان خوب بود خیلییی دوسش داشتم هم آموزنده بود هم پلیسی هم عاشقانه و هیجانی کلا همه چی تموم بود. نسبت به ۹۰ درصد رمانها یه سرو گردن بالاتر بود موضوعش هم خیلی متفاوت و جذاب بود طوری که من بعد از مدت ها جذب رمانی شدم و تو کمترین زمان ممکن و بدون وقفه خوندم هنوزم ذهنم درگیرشه انقد که عالی بود البته ناگفته نمونه ناراحتم بخاطر اتمامش. به نظرم شخصیت های اصلی رفتارشون واقعی بود و همینطور پخته و برعکس رمانای دیگه که شخصیت ها بعضیاشون رو مخن این رمان اصلا اینطوری نبود . اکیدا توصیه میکنم و امیدوارم مثل من از خوندنش لذت ببرین.

    8. mobina گفت:

      عالیییییی محشر بود خیلی ممنون نویسنده عزیز خسته نباشی

    9. mhrane گفت:

      کاش جلده دومم داش دلم برای شخصیتاش تنگ شده:(با اینکه بیشتر از پنج باره ک خوندمش ولی هنوزم از خیلی رمانا سر تره

    10. نفس گفت:

      لینک دانلود فیلتره

    11. Elahe گفت:

      وااای خیلی قشنگ بود من عاشق شاهین شدم 🙁

    12. مریم گفت:

      خیلی رمان خوبی بود….قلم خیلی پخته و عالی بود……ولی متاسفانه یه سری اشکالاتی وجود داشت….۱-خیییییلی زود بهار گریه میکرد و خیییلی زود هم امیر احسان ناز بهارو میخرید.!!!!!!!۲-رفتار نسرین بعد از اینکه قضیه بهارو فهمید اصلا رفتار بدی نبود!!!ولی در پایان خودتون دیدید که چه اشوبی به پا کرد!!!!!۳-زمانی که شاهین امیراحسانو گرفته بود رفت توی اتاقی که امیر احسان بود و زمانی که برگشت گفت “نسل اقا سید منقرض شد” خب خودتون خوب میدونید این یعنی چی !!!!ولی در انتهای داستان امیراحسان و بهار ۲ تا بچه داشتن !از کجا؟؟؟؟؟؟؟؟۴-اغا خداوکیلی اسم نبود گذاشتین امیر احساااااان :دیولی در کل خییییییییییییییییییییییییلی خوب و جذاب بود و اصلا کلیشه ای نبود! بقیه رمانها انتهای داستان باهم ازدواج میکردن ولی این داستانش با ازدواج شروع میشد که این یه پوئن  مثبت بود ♥

      • mohadeseh گفت:

        زود زیر گریه کردن بهار وعصبی شدنش به خاطر این بود که به خاطر اون اتفاق روانش خیلی ضعیف شده بوده و دقیقا این گریه ها ب بهترین شکل بلایی که سر روح بهار اومده بودن رو نشون میداد و امیر احسان هم از همون اول فهمیده بود بهار مشکلی داره و فقط میخواست نزدیکش باشه
        اون قضیه تهشم از شخصیتی که از شاهین میشناختیم همون موقعشم که بعدش امیر احسان خوب بود میشد فهمید لاف زده
        نظر من بود اینا 🙂
        چطوری میشه با نویسنده اش در ارتباط بود؟

    13. Suni گفت:

      بی نظیر و تکرار نشدنی. باورم نمیشه هنوز انقدر قشنگ بوده و من تازه شناختم

    14. فاطمه گفت:

      فوق فوق فوق العادهههههههه

    15. Aynaz گفت:

      لطفا رمان های دیگه ای از این نویسنده رو معرفی کنید

    16. Aynaz گفت:

      این رمان عالیه بهترین رمانیه که خوندم

    17. Samira گفت:

      بعد از مدت ها دوباره یه کتاب تونست من رو شب بیدار نگه داره تا بخونمش هنوز استرسش تو وجودمه
      تبریک به نویسنده عزیز موفق باشی

    18. ghribe گفت:

      این رمان فوق العادست عالی عالی عالی

    19. زهرا گفت:

      سلام نمیدونم چی بگم واقعا به نویسندش باید تبریک گفت به خاطر قلم زیباشون بیییییینهایت خوب بود واقعا یه جوری نوشته شده بود که آدم خودشو کامل جای بهار حس میکرد من شاید بیست بار این رمان رو خوندم و شخصیت های رمان هم عااالی و بهترین رمانیه که خوندم هم از نظر موضوع فوق العادش هم قلم بینظیرش فقط کاش آخرش سرنوشت شاهین رو مشخص میکرد عشقش قشنگ بود

    20. لی لی فر گفت:

      سلام نگاه جون ،یه سوال واقعا رمان آسمان آذر از خانم سمیه اکبری جلد دوم داره بخواهیم منتظر بمونیم ،و اینکه در صورت امکان ژانر رمان و همچنین نتیجه پایانی رمان (خوش ،تلخ،عبرت أموز) رو هم قید کنید
      و در صورت امکان رمان یلدای بی پایان از همین نویسنده رو هم در سایتتون به اشتراک بگذارید.
      مرسییییی

    21. محدثه گفت:

      سلام
      رمان واقعا خوبی بود و خیلی لذت بردم از خوندنش حتی بارها و بارها خوندمش به نویسنده تبریک میگم بابت این رمان زیبا
      فقط چند مورد رو دوس داشتم بگم :
      رفتارای امیر احسان تو ی سری شرایط خیلی افراطی بود و با یه سری از عقایدش مخالف بودم مخصوصا وقتی که بهار رو دزدیده بودن واقعا واسم قابل درک نبود وقتی اون جمله رو گفت !!
      شخصیت بهار رو هم خیلی دوس داشتم ولی گاهی اوقات واقعا رد میداد :))
      شاهین هم به قول بهار واقعا یه خلاف کار عوضی باشرف بود اینو خیلی قبول داشتم 🙂
      درمورد نسرین و شوهرش هم واقعا بی انصافی بود با وجود این که بهار بچشونو به ازای زندگی خودش نجات داد بنظرم نسرین واقعا بی وجدان بود 😐
      در کل نثر روان و دوس داشتنی داشت و ویژگی اصلی رمان این بود که خیلی منطقی و واقع گرایانه بود و خبری از عشقای واهی و تخیلی نبود و همین خیلی جذابش میکرد

    22. canaan گفت:

      قلم فوق العاده ،ایده خوب، کلا همه چی تموم بود فقط خیلی سنگین بود

      همه رمان های خانوم اکبری سنگینن یعنی اعصاب میخواد ذهن باز میخواد صبر و حوصله میخواد و…
      نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا ن 🙂
      مرسی از زحماتشون و تشکر از نگاه دانلود عزیز

    23. Zahra_73 گفت:

      رمان پلیسی متفاوتی بود با قلمی بسیار دوست داشتنی
      شخصیت شاهینو خیلی دوست داشتم
      خسته نباشی نویسنده عزیز

    24. paarisa گفت:

      زکیه اکبری عزیز واقعا رمانتون عالی بود ومن خودم به شخصه قلم شما رو تحسین می کنم ممنون بخاطر ارزشی که برای هنر نویسندگی میزارین وبرای ما خواننده هاتون وقت میزارین

    25. paarisa گفت:

      @trefa,
      سلام عزیزم اگه دنبال رمان های تک دیگه ای هستی من بهت آسمان آذر ،دردم،مومیایی،گل حسرت ،سایه ی هیچکس و بارانو معرفی می کنم

    26. نفس گفت:

      @CAPRICORN,
      حرف شما درست..✅
      لطفا بفرمایید من باید کجا نظر بدم..!؟

    27. نفس گفت:

      رمانش خیلی فرق میکرد با تموم رمان پلیسی های که خوندم…..
      اکثرشون بی جذابیت بودن…
      ولی این رمان فوق جذابیت بود….♡●■

    28. نفس گفت:

      خیلی رمان فوق العاده ای بود
      اما امان از دست امیر احسان…

    29. نفس گفت:

      @نفس,
      برای من بخون برای من بمون
      رو هم خوندم

    30. نفس گفت:

      چرا نظرات من رو تایید نمیکنید
      رمان فوق العاده ای بود…با قلمی قومی من به این رمان از رتبه بندی رتبه سوم رو میدم…
      اولین:رمان تقابل
      دومین: رمان گشت ارشاد
      سومین:رمان تا تلاقی خطوط موازی
      ولی اگر امکان داره یک جلد دوم هم بنویسید راجب نرگس و امیر حسین

      • CAPRICORN گفت:

        خانم محترم نظر شما معرفی رمان و درخواست معرفی رمان جدید به شما بود؛ جای چنین صحبتایی در قسمت نظرات یه رمان غیر مرتبط نیست واقعا.

    31. Mahsa گفت:

      سلام،میدونم احتمالش خیلی کمه که نویسنده نظر من رو ببینه
      ولی حتی اگه احتمالش ١٪‏ ،خواستم بگم مرسی
      من واقعا از شما ممنونم
      این رمان ،برای منی که توی جایگاه ١٧سالگی بهارم ،کمک بزرگی برأی به خود اومدن بود
      واقعا ازتون ممنونم
      امیدوارم روز به روز موفق تَر باشی

    32. رویا گفت:

      عالی عالی ممنونم از نویسنده موفق این رمان

    33. رویا گفت:

      سلام واقعا رمان زیبایی بود واقعا خیلی خیلی ارزش وقت گذاشتن برای یک رمان عالی رو دارد ممنونم از نویسنده موفق این رمان .مررررررررررسی

    34. نفس گفت:

      نگاه جون لطفا لینک این رمان و آسمان آذر رو بردار نویسندس اعلام کرده که قراره بزودی چاپ بشن خواهش کرده همه سایتا برش دارن.حتی توی پیج اینستاشم زده.منبع موثقه.ممنون اگه برداری..

    35. فردوس گفت:

      خسته نباشید نویسنده عزیز بابت رمان قشنگتون ……من از رفتار نسرین خیلی تعجب کردم……بهار، جون پسرشو نجات داد ،و ازش خواست اگه بعد به دنیا اوردن نرگس ،چیزیش شد دخترشو بسپره بهش ،خیلی منو حرص داد!

    36. فردوس گفت:

      سلام
      رمان قشنگی بود…..خیلی به زندگی من شباهت داشت با اینکه زندگیم پلیسی نیس و فقط به خودم ضرر رسوندم امیدوارم هیچ کسی مرتکب هیچ حماقتی نشه ….کاش مینوشتین اخر و عاقبت شاهین چی شد؟؟؟!!چون من از شخیصتش خوشم اومد نه به خاطر جرم و خلاف و بی بندباریش…..چون عاشق بود !!!!
      موفق باشید

    37. پردیس گفت:

      سیگار شکلاتی چاپ شده و یکم با داستان تو رمان اینترنتیش فرق داره ولی رمان قشنگیه

    38. اسما گفت:

      سلام
      مرسی از نگاه جون بخاطر سایت خوبش.
      رمان خیلی خیلی خوبی بود و انقدر قلم قوی بود که من به شخصه تصورم این بود شاید خاطره نویسی بوده…خیلی دقیق و عالی به همه چی دقت شده بود
      تنها چیزی که منو کمی ازار میداد این بود که با وجود موضوع فوق العاده جدید و متفاوت تمام داستان استرس بود…به شکلی که من واقعا خیلی کم پیش میومد تو داستان حس ارامش داشته باشم..بهار رنگ ارامش نمیدید و این واقعا روی حس و حالم تاثیر گذاشته بود ولی درکل خیلی عالی بود مرسی

    39. Zeynaii گفت:

      فقط میتونم بگم عالــــــــی براش کم بود….
      عاشق بهار،امیراحسان شـــــــدم….
      مرسی از نویسنده❤

    40. نفس گفت:

      بدون شک و اغراق یکی از بی نظیرترین رمانهاییه که خوندم میتونم به جرئت بگم هم تراز رماه های مودب پور. به خاطر قلم روان و جذابش.یه حس امنی به آدم منتقل میشه با خوندنش. امیراحسان و بهار یه شخصیت عالی داری. هر کی نخونه از دستش رفته. رمان های زکیه همیشه بی غیب و نقصه.

    41. دختر آلمانیــــــــــــ گفت:

      یعنی فقط میتونم بگم محشر بود!بهترین رمانی بود که تابه حال خوندم! عاشق امیراحسان شدم خیلی خوب بود.
      صحنه مورد علاقمم اون جایی بود که امیراحسان یه لحظه کنترل خودشو مقابل زیبایی بهار ازدست داد یعنی عالی بود اون صحنه!
      تشکر از نویسنده این رمان زیبا

    42. *مهسا* گفت:

      سلام من دنبال رمانی مثل این هستم واقعا عاشقش شدم هم.پلیسی باشه هم عشقی و منطقی میشه چندتا رمان مثل این بهم معرفی کنید واقعا دنبالشم ممنون

    43. رادوین... گفت:

      خیییییییییییییییییلییییییییییییییییییی رمان قشنگیه…واااااااااااااقعاااااااااااااااااا عااااااااااااااااللللللییییییییییه….حتما بخونینش..ممنون از نویسنده عزیز.

    44. Zaynab گفت:

      بسیار عالی ،زیبا وفوق العاده بود خسته نباشید

    45. ساناز گفت:

      بهترین رمان ایرانى بود.اول اینکه اتفاقات و عکس العمل ها با منطق پیش مى رفت .حتى افکار نقش اول رمان هم با منطق جور در میومد و این به واقعى نشون دادن داستان کمک مى کرد و کاملا مى تونستى خودتو جاى اون نقش بگذارى و دوم اینکه در تمام قسمت هاى داستان کشش و جذابیت وجود داشت و اصلا خسته کننده نبود. سوم اینکه رمان با سوژه جدیدى بود.ببخشید نظرم طولانى بود. به همه دوستان رمان خونم پیشنهاد مى کنم که حتما بخونن. عالى عالى عالى عالى .به دل من که خیلى نشسته.مرسى از نویسنده داستان به خاطر خلق این داستان و لذتى که از خوندن رمان بردم و مرسى از سایت نگاه که به راحتى میشه داستان ها رو دانلود کرد

    46. negin گفت:

      خیلی عالیی بود لطفارمان همین سبک بازم بزارید لطفا که پسر پلیس باشه

    47. mahlaqa گفت:

      رمان بسیار ضعیفی بود شخصیت بهار واقعا اخسته کننده بود..من بسیاری از ص های رمان رو نخوندم

    48. Mah گفت:

      سلام یه رمان بود که دختر داستان از امریکا برگشت ولی پدرش دوسش تداشت برای،همین از پدرش فرار کرد رفت پیش شریک باباش که نامزد دختر عموش هم بود. پسر داستان دخترو فراری داد اردبیل پیش پیرمرد پیر زنی بعد مجبور شدن ازدواج کنن… دختر داستان تو امریکا در مدرسه شبانه روزی درس میخوند… بعد از ازدواج دختر فهمید که دختر عموش خواهرشه و ازدواجش باطل… کسی اسم رمان رو میدونه ??????

    49. یاس گفت:

      خیلی رمان قشنگی بود خیلی هم نویسنده قشنگ نوشته میون این همه رمان که نصفه ولش کردم این عالی بود

    50. الهام گفت:

      عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی

    51. الهه گفت:

      حرف نداره عالیه این رمان من با اینکه خوندمش بازم یه قسمتاشو مرور میکنم عاشقشم خیلی عالی نوشته شده اصلا هم موضوع تکراری نیست

    52. Niu گفت:

      یه مقدار ضعیف بود. چون اونجور که توی داستان نشون میداد گروه شاهین یه گروه خلاف کار خیلی حرفه ای بودن ولی بعضی قسمت های داستان مثلا وارد کردن سه تادختربچه ی بی تجریه به گروه و بعدش به راحتی ازاد گذاشتنشونو…خب یه خرده دور از ذهن بود. از طرفی هم شخصیت این مرده امیر احسان خعلیییییی رو اعصاب بود لامصب!!! فقط شاهین توشون ادم حسابی بود که اونم اخر داستان… :||

      • maryam گفت:

        @Niu, هه واقعا متاسفم که شخصیتی به این خوبی از نظر شما رو اعصاب بوده و یه آدم خلاف کار و بی قیدوبندی مثل شاهین آدم حسابی
        تعریف شما از آدم حسابی چیه؟از نظر من این دوتا شخصیت اصلا قابل مقایسه نیستن

    53. Rima گفت:

      نگاه جون مرسی از زحمتت و سایت قشنگت
      بیزحمت ب این نویسنده بگید بازم بنویسن رمان

    54. Rima گفت:

      وای من دیوونه این رمانم .حرف نداره
      حتماااااا بخونید پشیمون نمیشید

    55. Aylara گفت:

      این رمان و خونده بودم من تا الان همه ی رمانایی که خوندم رو دقیق یادم نیست ولی این رمان هیچ وقت یادم نمیره خییییییییلیییییییی قشنگههههه??????

    56. sepideh گفت:

      سلام نگاه جون مرسی از سایت خوبت.
      با تشکر از نویسنده عزیز بابت رمان زیبایش.
      خیلی جاها گریه کردم خیلی قلم شیوایی داشت آدم هیجانزده میشه همش بکوب بخونه تا آخرش وبدونه.شخصیت محمد خیلی معرفتی بود ولی امان از حسامو نسرین.امیر احسان بعضی جاها حرص درآر بود ولی درکل شخصیتش قشنگ بود
      خوبه بعضی از رمانا وجدانمون رو یاد آور میشن دل بنده ای رو نشکنیم ولو خلافکار.و خدا نمیشه از عظمت و بزرگیش نگفت از مهربونیش.کاش بتونیم ایمان داشته باشیم و حفظش کنیم و همیشه توکل کنیم

    57. trefa گفت:

      اخ که عجب رمانی بودی یادت بخیر هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه
      توروخدا از این رمانها بیشتر بذارید

    58. تیارا گفت:

      بخدا عالی ترین رمانی که تو تمام عمرم خوندم بود.
      یعنی از … و … و… و… هم بهتررررررررر !!!!!!!!!!!!!!!
      :)))
      بخونید حتما

    59. سقف گفت:

      نمره ی من به این رمان 16
      من موقع خوندنش خیلی استرس گرفتم
      بعد از اون همه استرس یهویی رسید تهش… یعنی اخرشو میتونست قوی تر و با احساس بهتری تموم کنه…
      در کل بدلیل اینکه خیلی باز ننوشته بود خوب بود…

    60. trefa گفت:

      سلام بعد از این رمان هیچی نظرمو جلب نمیکنه تا شروع کنم به خوندنش اگه میشه چندتا مثل این که تکه بهم معرفی کنید لطفا

    61. tina گفت:

      واااااای بالاخره بعد از مدتهاا ی رمان خوندم ک واقعااا برام جذاب بود..عــــــالیه این رمان ..حیفم اومد ک نظر ندم …هم هیجان داشت هم عاشقونه بود پلیسی هم ک بود ..لوس بازی نداشت ..عاشق شخصیت امیر احسان شدم ..روانیم کرد عوضی 😀 هر کی هم میگه خوب نبود بهتره همون رمانای ابکی ک فقط ماچ و بوسه س داره رو بخونه ..خیلییییی ممنون از نویسنده ی خـــوبش ..و مرسی نگاه جون :**********

    62. trefa گفت:

      سلام بازم گل کاشتید با گذاشتن این رمان خیلی عالی بود از نویسندش واقعا تشکر میکنم .دوروزه از خواب زدم تا تمومش کنم اخرش بد تموم نشه کاش. هرکس نظر بد میده دربارش رمان خون نیست

    63. ati گفت:

      رمان خوبی بود و خیلی هم آموزنده و حتما جای نقد داره اما خب من تا جایی که می تونستم روی نکات و جمله به جمله رمان دقیق شدم پسر داستان خیلی مرد خوبی بود و این با عقیده بودنش و با خدا بودنش خیلی خوبه اما فکر کنم یکم اقرار شده تو رفتارش به نظر اینقدر هم آدم نباید خشک مذهب باشه و دباره دختر داستان باید بگم که شخصیت خیلی خوبی داشت اما اتفاقاتی که در گذشته براش پیش اومده بود منو گیچ کرد آخه یک دختر 17 ساله خودش عقلش نمیرسه چی درسته چی غلط و تازه آدم مگه اینقدر تحت کنترل کسی در میاد دختر داستان تازه خیلی هم خنگ نبود مسلما یه چیزایی حالش میشد ولی همینجوری پا گذاشت داخل پخش مواد مخدر در حالی که خیلی هم ضایع بود اما خب در کل محتواش خوب بود و قلم نویسنده خیلی رمان رو خوب جلوه داد.
      امیدوارم که نقدم نویسنده رو ناراحت نکرده باشه تنها می خواستم نظرمو بگم:)
      خیلی ممنون از نگاه عزیز و نویسنده به خاطر زحماتشون♥

    64. rima گفت:

      دستتون درد نکنه خیلی خیلی خیلی عالی بود .واقعااااااا محشر بود .یه رمان خیلی خوشگل وکامل.واقعا باید به نویسندش خسته نباشید گفت.امیدوارم رمان های بیشتری بنویسن چون خیلی قلم خوبی دارن.بازم ممنون بابت این سایت قشنگ ونگاه جون

    65. ریحانه گفت:

      ممنونم اما خیلی خوب میشدکه کنارخلاصه تمامی رمان هاتون زانرهاشم مینوشتین که مثلا یه کمدی عاشقانست یادرام عاشقانه
      .
      .
      وببخشیدمیخواستم به من رمان هایی که بیشترکمدی وعاشقانه باشن رومعرفی کنیدممنون میشم

    66. sara گفت:

      واااااااي عالی بود عاشقشممممممممم اصن.
      من همه رماناي این سايتو میخونم. عالی بود اصن.

    67. تلخک گفت:

      برای توصیفش تنها یک کلمه میتونم بگم
      “ممممممححححححشششششرررر”
      با تشکر از سایتتون

    68. آلاله گفت:

      یک رمان عالی….یک عاشقانه ى هیجان انگیز…یک دوراهی ای که واقعا دوراهی بود!عشق ناب امیراحسان….وای خدا اونجاش ک میخواد پنهانکاری کنه….وای وای که چقدر این داستان منو تحت تاثیر قرار داد….مرسی از نویسنده ى با استعداد مرسی از نگاه*

    69. shamim گفت:

      رمان قشنگی بود ولی اگه دنبال یه رمان عاشقانه هستین نخونیدش.بیشتر جنایی بود تا عاشقانه

    70. narges گفت:

      عالی…مث خیلی رمانا توصیفا و توضیحات الکی نداش فوق العاده به واقعیت نزدیک بود…انگار واقعا داشتی دفترچه خاطراتشو میخوندی…نمیدونم از نظر دوستان هیجان چیه؟لابد صحنه های+18!!!من که بعد مدت ها لذت بردم.مرررسی نگاه جون.

    71. تلخک گفت:

      اون طوری که از نظرات میبینم به نظر رمان عالی میاد امیدوارم امیدم ناامید نشه

    72. اتوسا گفت:

      خيلي قشنك بود

    73. mahtab گفت:

      خیلی عااااااااااااااالی بود…..از خیلی از نویسنده ها که الکی معروف شدن بهتر بود….تبریک به نویسنده …

    74. مهسا گفت:

      ممنون خیلی رمان پر هیجانی بود.میشه بقیه رمان های این نویسنده رو معرفی کنید.

    75. فاطمه گفت:

      نمیشه یبارم تو این رمانا خلافکاره عاشقه دختره هم عاشقش بشه حتمن باید یه پسرخوب و سربه زیر باشه رمانش خیلی خوب بود ولی کاش جوردیگه میشد که شاهین واین دختره احمق بهار باهم باشن حالم به هم خورد ازشخصیت بهار خیلی گیر بودا نویسنده عزیز رمانت عالی بود ولی کاش یبارم تضادباشه تورمانای ایرانی یه خلافکارباشه دختره عشقشوول کنه بخاطرش چه اشکال داره 🙁

    76. nisa گفت:

      ممنون از سایت خوبتون ولی خدایی بعد از مدتها یه رمان قشنک خوندم.من دوستش داشتم اگه هیجانش بیشتر بود فوق العاده میشد

    77. YASAMAN گفت:

      من هنوز نخوندمش ولی امیدوارم جالب باشه.ببخشید نگاه جون میخواستم بدونم رمان سیگار شکلاتی رو توی سایت داری؟ممنون

    78. afson گفت:

      Man khosham nayomad.kh kesel bod hich hayajani nadasht

      • zed-a (نویسنده ی رمان) گفت:

        @afson,
        اولا که مرسی که داستانم اینجاعه!اتفاقی سرچ کردم دیدم اووو!! اینجا کلی نقد ونظر داشتم!!!
        هیچکدومش من رو نچزوند جز این نظر!!!!
        ازاونا که خوششون اومد؛سپاسگزارم.از اونام که نقد کوچیکی کردن بازم سپاسگزارم چون با منطق و دلیل حرف زدن هرچند جا واسه دفاعیه داشتم.اما این پیام !!!کاملا مشخصه پدرکشتگی بامن داری!!ببین خیلی بیخود کردی خوندی .همین جوابته.و اگه همخونه ای و مستهجن دوست داری به من ارتباطی نداره که مثل مریضا میای ارزش زحمت منو میاری پایین.
        ★نگاه مرسی.خوشحالم یهو سوپرایز شدم .البته چندتا درخواست واجازه داشتم حتما یکیش شما بودین چون میدونم بدون اجازه رمان نمیذارین★

      • sahar گفت:

        \@afson,

        عالی بود

        ولی شاهین چی شد 🙁 واقعا دلم براش سوخت

    79. fatemeh گفت:

      خوب بود و آموزنده ….
      برای دخترای دبیرستانی فوق العاده ….
      تذکر های قشنگ
      و توصیفات به جا
      در کل دوست داشتنی

    80. ava32 گفت:

      سلام نگاه جون
      عاللللللی بود_رمان دیگه ای به این سبک وموضوع میشناسین بهم معرفی کنین

    81. مصی گفت:

      سلام نگاه جون ،بازم ممنون بخاطرزحماتت وهمینطورشماشادان عزیزم،یه خواهشی داشتم اگرممکنه لطف کنید کلیه ی کتاب های خانم آرام رضایی روبزاریدممنون وخسته نباشد

    82. شیما گفت:

      با سلام
      عالی بود, یعنی واقعا از خوندنش لذت بردم
      من خیلی رمان میخونم اما این داستان واقعا قشنگ بود با متنی روان و جذاب.
      فقط دوست داشتم داستان جوری بود ک بهار میتونست یکمی جبران کنه تا امیراحسان انقد شرمنده نشه…
      اما بازم عالی بود, خسته نباشید واقعا

    83. zelzele گفت:

      سلام به نگاه عزیزم خسته نباشی آجی
      رمان نثر خوبی داشت ولی اصلا با عقاید هایی که در این رمان بیان شد موافق نیستم و صحیح هم نمیدونمشون
      اولا موقعی که بهار دزدیده شد و امیراحسان گفت که شهید در راه خدا میشه و مهم نیست که خب از نظر شخصی بنده جهاد در راه خدا و شهادت زوری نمیشه و در این رمان بهار دزدیده شد و به میل خودش نبود
      دوم این مورد که از نظر من رفتار های امیراحسان اصلا متعادل نبود و خیلی افراط های بی مورد داشت و به نظر من افراد در دین و نشون میداد و رفتار های محمد خیلی بیشتر به رفتار عادی ی آدم مومن شباهت داشت
      سوم رفتارهای بهار که واقعا رفتارهایش تعریف نشده بود و ثبات نداشت نه مومن بود نه بد بود و واقعا نویسنده نتونسته بود شخصیت خاکستری بهار و به نثر در بیاره
      در کل به نظر شخصی بنده رمان نکته قوتی نداشت و زیبا نبود

    84. دنا گفت:

      Apkخرابه هرکاری میکنم دانلود نمیشه

    85. یاسی گفت:

      اسمش میراث هست

    86. شریفه گفت:

      شاید بتونم بگم بهترین رمانی بود که تا به حال خوندم !! یک دختر دبیرستانی خام که گیر دو تا دوست ناباب افتاده … و فکر میکنه کل دنیا در اون دو تا دوست خلاصه شده و اگه مثل اونها رفتار نکنه دنیا تموم میشه !! ,,, رمان جوری نوشته شده بود که احساس میکردی یک نفر حتما این اتفاقات رو پشت سر گذرونده !!! تمام رفتارای بهار اگرچه نادرست همه طبق شرایطش بوده ,,, و اینکه یک دختر بوده ,,, ما دخترا همه عاقل نیستیم ,,, به هر دلیلی ممکنه پنهان کاری کنیم !! بهار هم یکی ازون ها !!
      فقط بعضی جاها بود که عکس العمل های احسان کمی عجیب به نظر میرسید ,,, از ابهت و جدیت احسان بعیده چنین رفتاری !! کمی لوسانه میشد !! اگرچه من هیچ وقت نمیتونم آقایون رو درک کنم ,,, همیشه انتقاد درباره شخصیت مرد داستان دارم ,,, ولی باز هم به نظرم کمی عجیب مینمود ,,, ممنون از نویسنده !! رمان بسیااااار عالی بود ,,,

    87. فاطمه گفت:

      سلام.خسته نباشی عزیزم .لطفا رمان وحشی اما دلبر از مهلا علی راد را برای اندروید بزار.ممنون

    88. بانوی مهر گفت:

      سلام شادان جان لینکای دانلود خرابه درستش کنین لطفا

    89. maryam71 گفت:

      این رمان عالیه…من که واقعا جذبش شدم و با اینکه امتحان داشتم وقت گذاشتم خوندمش!! و پشیمونم نیستم

    90. باران گفت:

      سلام نگاه جان خوبی عزیزم؟؟
      دلم برات تنگ شده بود خانومی.واقعا باید بهت گفت خسته نباشی بابت این همه زحمتی که برای سایت و کاربرات میکشی.دستت طلا.
      من ایمیلمو عوض کردم فکر نکنم یادت باشه کدوم یکی از کاربرام…واقعا ممنونممممم.میبوسمت خواهری.

    91. آتریسا گفت:

      مرسییییی خیلی عالی بود دوست داشتم

    92. zhips گفت:

      تا اینجا که خوندم خیلی خوب بود
      ممنون

    93. بانوی مهر گفت:

      عزیزم سلام apkخرابه دانلود نمیشه،لطفادرستش کنید مرسی

    94. بانوی مهر گفت:

      سلام apkخرابه دانلود نمیشه،لطفادرستش کنید مرسی

    95. بانوی مهر گفت:

      سلام apkخرابه دانلود نمیشه،ممنون میشم درست کنید

    96. نازی گفت:

      سلام خسته نباشید،من مدتهاست دنبال یه رمانی میگردم که دختروپسرداستان مجبورن باهم ازدواج کنند که به خواسته هاشون برسن،دخترداستان میخواد بره خارج پیش مانیا که فکرکنم فامیلشه وبه همین علت مجبوره باپسره ازدواج کنه،از قضا این پسره به دختره از قبل علاقه داشته(قبلا با دوستش پندار در دانشگاه اورا میبیند)ولی بهش نمیگه،تا اینکه زمانیکه دختره میخواد بره خارج فکرکنم پشیمون میشه وبهش علاقمند.اسم داستان یادم رفته اگه لطف کنین بگین سپاس گذارم.

    97. m.m.h گفت:

      خیلی زیبا….بله پایانش خوشه

    98. mahshid گفت:

      پایانش خوشه؟؟؟

    99. شبنن گفت:

      من عاشق رمان های پلیسی عاشقانه هستم اما این رمان زیاد جالب نبود

    100. ماندانا گفت:

      رو دسش نبود…خداوکیلی باورم نمیشه الان تو این دوره رمان خوب پیدا بشه.مرسی نگاه…

    101. بانوی مهر گفت:

      سلام نگاه جان رمان آشوبم رو حذف کردین؟

      • shadan گفت:

        سلآم . نه . برش داشتم تا نگاه خانوم وقتی تونستن درستش کنن . چون مثل اینکه متنش مشکلی داشت . ایشونم به نت دسترسی نداشتن . دوباره میذاریم فقط یک کم وقت میبره .

    102. Zahra گفت:

      سلام، خسته نباشید
      مرسی از سایت خوبتون…
      من دو سه روز خبرنامه ام قطع شده چکار باید بکنم؟

    103. nilma گفت:

      سلام نگاه جان خسته نباشی
      پایانش خوبه این رمان؟

    104. samira گفت:

      این رمان عالیه تقریبا آخراشم ولی گاهی اوقات رفتارای بهار اعصاب آدمو بهم می ریزه

    105. sahar گفت:

      سلام نگاه جون.
      من همیشه هر رمانی که میذارین میخونم رمانات عالی

    106. فهیمه گفت:

      سلام
      این دمان ارزش خوندن داره هم موضوش جالبه هم قلم نویسنده پر کشش توصیه می کنم بخونید

    107. amineh♡ گفت:

      سپاس گزارم از سایت خوبتون و این رمان زیبا.به جرأت میگم بهترین رمان یکسال اخیر.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    آخرین کتابها

    • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

      رمان زاده ایل قشقایی

      روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

    • رمان از تجریش تا راه آهن

      رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

    • رمان عطر بارون، بوی سیب

      رمان عطر بارون، بوی سیب

      رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

    • یادبود آخرین مرقومه

      رمان یادبود آخرین مرقومه

      این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

    • پایان‌نامه مقدونی

      داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

      پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

    • رمان مینو سپنتا انگره

      رمان مینو سپنتا انگره

      رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

    ×

    منوی سایت