نام رمان : اژدهای سپید جلد اول
نویسنده : مهدی.ج
ژانر : تخیلی، معمایی
سطح رمان : معمولی
ویراستاران : Pari_A و faride.hashemi
تعداد صفحات کتاب : 305 صفحه پی دی اف
منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود
تعداد دانلود : 11,765
بازگشت افسانه ای ، انتقامی خونین ، موجودات تخیلی و کلی معما و هیجان بخشی از رمان اژدهای سپید است
رمان اژدهای سپید
خلاصه:
آدرین، پسری افسانهای و نجاتدهنده است که در دنیای دیگری به سر میبرد. حال او توسط یک
فرد، بازمیگردد تا افسانهاش را آغاز کند. افسانهای کهن که موجودات تاریک و ظالم، از آن هراسان
و گریزان هستند و حال آدرین برای اجرای عدالت و پایمالنشدن خون یکی از افراد مهم زندگیاش،
دست به انتقامی خونین میزند و اینگونه، افسانه آخرین اژدهای سپید آغاز میشود… .
.
مقدمه:
عدالت، عدالتی از جنس نور، از طعم شیرینی عسل، از بوی گل و به نرمی حریر.
عدالت؟! آری، عدالت فراگیر خواهد شد. عدالت باز هم دست نوازش بر سر بینوایان خواهد کشید؛
عدالتی که مرهم زخم مظلومین و زهری برای ظالمین است. نور عدالت بر سرزمینها خواهد تابید.
عدالت درست زمانی نورافشانی خواهد کرد که اسطورهای آن را نورانی و نورانیتر کند و آن اسطوره
کسی نیست جز…
.
قسمتی از رمان:
ناشناس
سربازها رو بیهوش کردم و در سیاهچال رو باز کردم. زمانم کم بود و هرلحظه امکان داشت
سربازهای دیگه سر برسن.
از پلههای سنگی پایین اومدم و بعد از این که چند محوطه رو رد کردم، بالاخره به شخص موردنظرم
رسیدم. وردی خوندم و قفل در رو که طلسم شده بود باز کردم.
یه محوطه سیاه و خوفناک بود. بوی بد سیاهچال باعث شد که چهرهم رو توهم بکشم. بادقت همه
جا رو برانداز کردم و در آخر چشمم به یه زن خورد که سرش پایین بود. سرفهای کردم تا توجهش به
من جلب بشه. سرش رو کمی بالا آورد و وقتی که به من نگاه کرد، سرش رو پایین انداخت. لبم
رو کج کردم و تا خواستم حرفی بزنم، اون زن دهن باز کرد.
– چی میخوای؟
قدمی به جلو برداشتم و با لحن ملایمی گفتم:
– خودت میدونی برای چی اومدم، پس نپرس.
محکم جواب داد:
– خودتم میدونی جوابم چیه.
دستی به ریش بلند و سفیدم کشیدم.
– دخترم باید قبول کنی، چرا متوجه حرفام نمیشی؟
روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانوادهای اصیلزاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگیاش رفتار کند. سنتهایی که زندگی این دختر را
رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.
رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست
این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوهاش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند
پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته میشود
رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است
رمان قشنگی بود .امیدوارم جلد سومش هم زود تر تموم شه.
رمان خوبی بود ولی بعضی از جاهای جلد یک و دو کپی از رمان زاده ی تاریکی بود ولی بازم خوب بود☺
از نظر کیفی خیلی جای کار داشت. سیرت، نثرت و توصیفاتت خیلی جای بهبود داشتن.
ولی ماجرای داستانت رو دوست داشتم. روایتت شیرین و روان بود
امیدوارم کارهای بعدیت قشنگ تر و قوی تر باشه.
جای کار زیادی داشت ولی اگر در کل بخوام بگم، خوب بود. موفق باشید
مهدی جان رمانت قشنگ بود
با تمام احترامی که برای نویسنده قابلم ولی لین رمان اصلا برای رمان خون های حرفه ای مناسب نیست … قلم نسبتا ضعیف … فرد داخل رمان زیادی ایده آل و مشکلات به راحتی حل می شد …. من ک از خوندنش پشیمون شدم … قلمتون خامه ولی با تمرین مطمئنن می تونین پیشرفت کنین
سلام نگاه جون من رمانایی که از سایت شما دانلود میکنم با اطمینان به خوب بودنشون میخونم
اگه میشه لطفاً رمان کویر عشق و یاسمین(خانوم مهریزی مقدم) رو بذارین
عالین
عاشقتونم ممنوووون
سلام…مت فقط رمان های انجمن ورمانی که خود نویسنده برام ارسال میکنه را میگذارم…خواهش میکنم
داستان زیبا و پر هیجان و صد البته قلم قوی که خواننده رو جذب می کنه.
به نویسنده ی پر استعداد تبریک میگم 🙂
و بی صبرانه منتظر به اتمام رسیدن جلد دوم داستان هستم.
موفق باشی نویسنده
جلد دومش کی میاد صبر کنم با هم بخونمشون
تبریک میگم به نویسنده
واقعا رمان قشنگی بود
امیدوارم جلد دوم هم به قشنگی جلد اول شروع بشه و تموم بشه
به همه دوستانی که رمان تخیلی دوست دارن این رمان رو حتما پیشنهاد میکنم
موفق باشی مهدی
وای پسر گل کاشتی
دمت گرم ^.^
زودی جلد بعدیت رو بزار که بیصبرانه منتظرشیم*.*
رمانت بسیار عالی و جذاب بود
بی صبرانه منتظر جلد های بعدیت هستم
قلمت اباد و جاویدان
به نظر من رمان زیباییه. امیدوارم بقیه ی جلد ها هم همین طور باشه.